روشنک آسترکی – کارگران گروه ملی صنعتی فولاد از روز شنبه ۱۹ آبانماه دور تازهای از اعتراضات خود را آغاز کردهاند. این کارگران جدا از اعتراض به عقبافتادن پرداخت حقوق و مزایا نسبت به توقف خطوط تولید این کارخانه نیز اعتراض دارند و بر دست داشتن یک مافیای وابسته به دولت در وضعیت نامطلوب کنونی برای گروه ملی صنعتی فولاد تأکید میکنند.
کیهان لندن در این گزارش اختصاصی به وضعیت گروه ملی صنعتی فولاد و دستان پشت پردهای پرداخته که از آنها به عنوان سد مافیا در مقابل رونق این مجتمع بزرگ صنعتی نام برده میشود. در این گزارش با یکی از فعالان کارگری این کارخانه نیز گفتگو کردهایم.
گروه ملی صنعتی فولاد ایران از سال ۱۳۸۸ به بخش خصوصی واگذار شد و از سال ۱۳۹۰ با دستگیری مَهآفرید امیرخسروی یا همان امیرمنصور آریا، مدیرعامل و مالک ۹۵٫۲درصد از سهام گروه صنعتی فولاد ایران، و کشف اختلاس ۳ هزار میلیاردی توسط وی، زیر نظر دادستانی و مدیران منصوب آن اداره شد. هفتم بهمن ماه ۱۳۹۵ روزنامه دنیای اقتصاد به نقل از استاندار خوزستان، خبر از واگذاری این شرکت به بانک ملی داد.
مدیران بانک ملی نتوانستند به وعدههای خود عمل کنند و این مجتمع بزرگ صنعتی گرفتار بدهیهای سنگین و ماهها حقوق عقبافتادهی کارگران شد. سیام آبان ۱۳۹۶ این مجتمع به سید عبدالرضا موسوی واگذار شد اما او نیز نتوانست به آن سامانی ببخشد و دوباره در اردیبهشت ۹۷ این مجتمع به بانک ملی واگذار شد.
به گفته کارگران بعد از سالها رکود تنها در زمانی که مهآفرید امیرخسروی مدیریت آن را به عهده گرفت کارگران روزهای تولید و کار و رونق را تجربه کردند اما با بازداشت و سپس اعدام وی، کارگران دوباره در کش و قوس تصمیمات دولت گرفتار وضعیتی ناپایدار شدند و از آن زمان باید ماهها در انتظار دریافت حقوق خود بسر ببرند.
اکنون در دور تازه اعتراضهای کارگران این مجتمع، آنها نه تنها بر پرداخت منظم حقوق تأکید دارند بلکه شرط پایان اعتراضات را تأمین مواد اولیه و بازگشایی خطوط تولید عنوان میکنند. در آنسو کسری غفوری مدیرعامل فعلی گروه ملی فولاد ایران وعدههایی از جمله پرداخت یک ماه از معوقات و راهاندازی خطوط تولید در آینده را به کارگران داده اما آنها میگویند اینبار باید همه وعدهها عملی شود تا دست از اعتراض بکشند.
و اما پشت پرده مشکلات گروه ملی صنعتی فولاد ایران و اعتراضات پیدرپی هزاران کارگر شاغل در این مجتمع صنعتی چیست؟
یکی از فعالان کارگری این کارخانه در گفتگوی اختصاصی با کیهان لندن درباره این مجتمع بزرگ صنعتی گفته است که «گروه ملی صنعتی فولاد که به فولاد اهواز و فولاد خوزستان نیز معروف است یک مجموعه صنعتی خیلی بزرگ در ایران است. یکی از خط تولیدهای ما که به خط تولید کوثر معروف است توان تولید سالانه ۵۵۰هزار تُن میلگرد در سایزهای مختلف را دارد. یک خط تولید تیرآهن، یک خط تولید دیگر تولید میلگرد و یک خط تولید لولهسازی دارد. یک واحد دیگر به نام واحد ذوب دارد که این واحد یک سوم شمش مورد نیاز گروه ملی فولاد را تأمین میکند که ۵ تا ۶ سال است این خط تولید کلاً خوابیده و هیچ ارادهای برای بازگشایی آن از طرف مسئولان وجود ندارد. خوراک مورد نیاز واحد ذوب قراضه و گندله است. گندله یا همان سنگ آهن ذوب شده، در صنایع فولاد و ذوب آهن است. حالا واحد ذوب مجتمع خوابیده چون قراضه و گندله به این مجتمع داده نمیشود اما از طرف دیگر مواد خام برای بقیه خطوط تولید هم به کارخانه نمیآید و هر چند وقت یکبار به صورت قطرهچکانی کمی مواد خام میآوردند که ما تصور کنیم کارخانه زنده است و ما کار میکنیم!»
این فعال کارگری میگوید چند سالی است که حال و روز گروه ملی صنعتی فولاد خوب نیست: «از روزی که مه آفرید امیرخسروی را گرفتند و اعدام کردند شرکت ما آب خوش از گلویش پایین نرفت. مهآفرید امیرخسروی که آمد مدیریت کارخانه را در دست گرفت ظرف مدت کوتاهی مشکلات بیمهای همه کارگران را حل کرد. وضعیت قرارداد کارگران بلاتکلیف را درست کرد. حقوقهایمان منظم شد. خطوط تولید به درستی کار میکرد. مواد خام همیشه موجود بود و تولیدات به شکلی افزایش یافت که همه انبارهای ما پر بود و حتی وقتی که امیرخسروی را گرفتند در محوطه و یکی دو انبار دیگر هم پر از کالا بود. امیرخسروی کاربلد بود و واقعا روحش شاد باشد. نگذاشتند کار کند و برایش پروندهسازی کردند و از بیناش بردند که خودشان افسار کارخانه را در دست بگیرند و به این وضع بکشانند و بتوانند راحت بخورند و ببرند.»
این کارگر گروه ملی صنعتی فولاد در ادامه میگوید: «بعد از بازداشت امیرخسروی گروه ملی فولاد را پس از مدتی بلاتکلیفی به بانک ملی و بعد به آقای عبدالرضا موسوی دادند که واقعیت اینست که با او همکاری نشد و فکر میکنم حتی عمدی در کار بود که او هم شرکت را رها کند و برود و بعد از ایشان شرکت را به بانک ملی برگرداندند. وقتی شرکت را به بانک ملی برگردادند حُسناش به قاعده این بود که شرکت از نظر مالی هیچ مشکلی نداشته باشد و کارگران هم خوشحال بودند که گروه ملی دوباره دولتی شده! شما حساب کنید بانک ملی که زیرمجموعه بانک مرکزی است مالک گروه ملی صنعتی فولاد خوزستان شد و تصور میکردیم به قاعده نباید مشکل نقدینگی وجود داشته باشد. اما مشکل اصلی روی مواد خام یا همان شمش بود که ما از این شمش در خط تولیدهایی مثل میلگردسازی، تیرآهنسازی، لولهسازی استفاده میکنیم. اما شمش برای گروه ملی صنعتی فولاد تأمین نمیشود. وقتی مواد خام نباشد تولید هم نیست و این مجتمع صنعتی بزرگ با مشکل روبرو میشود. باورتان نمیشود چند وقت پیش در حد محدودی شمش برای گروه ملی آوردند، کارگران جشن گرفته بودند. بیاغراق در چشمان برخی اشک شوق جمع شده بود که دیگر میتوانند کار کنند و چند کارگر رفتند شیرینی خریدند پخش کردند. این صحنهها دردآور است. چرا باید کارخانهای که کارگرانش عاشق کار و تولید هستند را باید به روزی بکشانند که برای تأمین میزان اندکی مواد خام، اشک شوق بریزند و شیرینی پخش کنند؟! چرا باید خط تولید به دلیل نبود مواد خامی که در کشور خودمان تولید میشود بخوابد؟ اینها واحد ذوب گروه ملی فولاد خوزستان را از کار انداختند و حتی شمش مورد نیاز کارخانه که در صنایع فولاد اهواز که یک مجتمع صنعتی دیگر است تولید میشود را هم به گروه ملی نمیدهند.»
این کارگر گروه ملی فولاد اهواز از وجود دستان پشت پرده خبر میدهد که از ورود مواد خام به این مجتمع بزرگ صنعتی جلوگیری میکنند. دستان پشت پردهای که همان مافیایی است که مدتهاست کارگران گروه ملی فولاد اهواز از آن سخن میگویند اما هیچیک از مسئولان اراده و یا توان رویارویی با آنها را ندارند: «گذشته از آنکه نه واحد ذوب کارخانه خودمان فعال است و نه صنایع فولاد اهواز به ما شمش میدهد شما نگاه کنید که الان گروه ملی فولاد زیرمجموعه بانک ملی است، بانک ملی زیرمجموعه بانک مرکزی است و بانک مرکزی یکی از واحدهای وزارت اقتصاد و دارایی است و از طرف دیگر گمرکات هم زیر نظر وزارت اقتصاد و دارایی؛ همه اینها نشان میدهد خیلی راحت دولت میتواند کمک کند که حتی از خارج از کشور شمش وارد شود و در اختیار گروه ملی قرار گیرد اما این کار رانمیکنند. چرا؟ چون یک مافیا که سررشتهاش به برخی افراد در هیئت دولت آقای روحانی میرسد دارد از راه افتادن خط تولیدهای گروه صنعتی ملی فولاد جلوگیری میکند.»
وی در پاسخ به این پرسش که نقش مسئولان استان مثلاً استاندار که شما هم مقابل سازمان او چندین روز تجمع کردید در این میان چیست و آیا هیچ حمایتی از شما کردند؟ میگوید «اتفاقاً یکی از مشکلات ما همین آقای استاندار است. غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان روز اول که به این سِمت رسید خودش گفت که نیروی دولت است و نیروی وزارت کشور و خواستههای دولت را پیگیر خواهد شد. آقای شریعتی بجای اینکه پیگیر مطالبات کارگران باشد در واقع گوش به فرمان دولت است. این دولت هم نمیخواهد برای ما کاری کند. آقای شریعتی هم میخواهد فردا که از استان خوزستان رفت، استاندار یک استان دیگر شود و یا معاون وزیر شود برای همین به خواسته های ما توجه نمیکند و اصلا برایش مهم نیست.»
دومین روز #اعتراضات_کارگران گروه ملی #فولاد اهواز در مقابل #استانداری #خوزستان
یکشنبه۲۰ آبان ماه#کارگران#اعتراضات_سراسرى #اعتصابات_سراسری#سقوط_اقتصادی
#KayhanLondon#کیهان_لندن pic.twitter.com/Y3aTnuX6nT— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) November 11, 2018
این فعال صنفی در پاسخ به اینکه این مافیا شامل چه کسانی است و چه کسانی از توقف خط تولید گروه ملی فولاد خوزستان نفع میبرند و چطور این افراد در هیئت دولت نفوذ دارند، به کیهان لندن میگوید «از چند سال پیش ۳ کارخانه تولید میلگرد در استان خوزستان، در خرمشهر، دزفول و جاده مسیر اهواز- ماهشهر تأسیس شده که تولیدات میلگرد و لوله گروه ملی دو برابر بالاتر از کیفیت محصولات این چند کارخانه است. مالکان این کارخانهها از رانت برخوردارند و با آقایان دولتی از جمله نعمتزاده، زنگنه و جهانگیری نسبت فامیلی هم دارند. اینها همان مافیایی هستند که مقابل گروه ملی فولاد خوزستان قرار گرفتهاند و سفره چند هزار کارگر و خانوادههایشان را خالی کردهاند. در یک کلام، میخواهند گروه ملی خط تولیدش متوقف باشد تا اینها محصولات خود را که توان رقابت با تولیدات گروه ملی را ندارد راحت در بازارهای داخل و خارج بفروشند و سودش را ببرند. اینقدر در این تصمیم مصّر هستند که حاضرند چند ماه یکبار حقوق یک ماه و مزایای کارگران گروه ملی فولاد را بدهند اما خط تولید ما خوابیده باشد تا اینها به تولید و سودآوری خود مشغول باشند. بانک ملی هم بدش نمیآید؛ چون هزینه نمیکند و در نهایت هم مالک گروه ملی است و دوباره میتواند دست به دستش بکند؛ مثل کاری که با عبدالرضا موسوی کردند. این وسط کارگران بیچاره و خانوادههایشان هستند که دارند جان میدهند.»
او درباره اقدامات این گروه مافیایی میافزاید: «مثلاً صنایع فولاد اهواز شمش تولید میکند؛ اینها شمش صنایع فولاد را میخرند تا گروه ملی برای تأمین شمش با مشکل روبرو شود. دردمان را به چه کسی بگوییم که کارخانهای در همین نزدیکی مواد خام ما را تولید میکند اما به ما نمیفروشد! یا مثلاً اینها جلوی تولید میلگردی که ما با کیفیت بالاتر اما قیمت کمتر را به بازار ارائه میکنیم را گرفتهاند تا بتوانند میلگرد خودشان را بفروشند. عراق یکی از مشتریان همیشگی میلگرد ایران است و سالها میلگردهای تولید ما را میخرید اما اینها تلاش کردند بازار عراق را به دست خودشان بگیرند. جالبه که بارها عراق به صورت شفاهی و کتبی اعلام کرده میلگردهای تولید گروه ملی صنعتی فولاد را میخواهد چون کیفیتی برتر از دیگر میلگردهای تولیدی در ایران را دارد.»
بر اساس توضیحات این فعال صنفی و اطلاعاتی که یکی از منابع خبری در اهواز در اختیار کیهان لندن قرار داده است، مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری در کنار همه شرکتهایی قرار دارد که در زمینه صنایع فولاد فعال هستند و گفته میشود پسر بزرگ اسحاق جهانگیری هم در شرکتی که در زمینه تولید و صادرات و واردات فولاد فعالیت دارد مشغول است.
اکبر ترکان یکی از نزدیکان حسن روحانی هم از اعضای هیئت مدیره شستا (شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) است و در یکی از این کارخانههای فولاد تأسیس شده در خوزستان ذینفع است. این در حالیست که یکی از دیگر از مدیران شستا احمد فیاضبخش با عروس علی لاریجانی نسبت فامیلی دارد.
اما رد پای یکی از خانوادههای رانتخوار که تور سودجوییشان در بسیاری از حوزههای اقتصادی کشور گسترده شده نیز در این پرونده دیده میشود: خانواده نعمتزاده! دختر بزرگ محمدرضا نعمتزاده نیز در زمینه صادرات قراضه (از مواد مورد نیاز برای تأمین شمش) فعالیت دارد آنهم در حالی که فروش قراضه به خارج از کشور درآمد ارزی دارد اما فروشش به گروه ملی فولاد درآمد ریالی دارد.
از سوی دیگر محسن نهاوندیان، پسرمحمد نهاوندیان معاون اقتصادی حسن روحانی عضو هیئت مدیره شرکت «آرین فولاد غرب» است که با ۱۲ کشور مشغول صادرات و واردات است. دفتر مرکزی این شرکت در کشور مالزی است که به کار دلالی محصولات فولادی میپردازد. این شرکت محصولاتی مانند ورقهای گرم و سرد، میلگرد و قطعات فولادی را به ایران وارد کرده و سود بزرگی به جیب میزند در نتیجه تمایلی به تولید این محصولات با کیفیت بالا در ایران ندارد تا برای محصولات وارداتیاش رقیبی وجود نداشته باشد.
محسن نهاوندیان همچنین از طریق شرکتش محصولات کارخانههای فولادِ خودیها را در استان خوزستان و دیگر نقاط ایران به خارج از کشور صادر میکند و همچنین به دلالی برای خودیهایی مشغول ا ست که در بازار فولاد مشغول تولید و خرید و فروش هستند.
این افراد که هر کدام یک پارتی بزرگ در هیئت دولت دارند زنجیره مافیای فولاد در ایران را تشکیل میدهند که سود مشترکشان در خاموش بودن خطوط تولید گروه ملی فولاد ایران است.
سخنان فعالان کارگری و شواهد عینی نشان میدهد که چگونه برای پر کردن جیب چند آقازاده، سرنوشت هزاران تن از جامعه کارگری کشور را با ابهام و بیثباتی روبرو شده و کارد به استخوانشان رسیده است.
برای این کارگران دردناکترین بخش ماجرا اینجاست که میگویند از وقتی به پشت پرده موانع ایجاد شده بر سر راه گروه ملی فولاد پی بردهاند به سوی نمایندگان اهواز در مجلس شورای اسلامی و استاندار و دیگر مقامات استان دست یاری دراز کردهاند تا شاید آنها در برابر این ظلم مضاعف علیه گروه ملی فولاد در کنار کارگران باشند اما به نظر میرسد یا این مقامات استانی برای رویارویی با مافیای اقتصادی دولت زوری ندارند یا اینکه گسترش فساد اقتصادی چنان بیتفاوتی در سطوح مختلف حکومت ایجاد کرده است که مرگ تدریجی یکی از بزرگترین واحدهای صنعتی کشور برایشان هیچ اهمیتی ندارد.