داریوش همایون در آینه‌ی اندیشه‌هایش

ــ از محتوای گفتگوها برمی‌آید که ایده لیبرال دمکراسی پیش از آنکه به صورت پسوند اسم «حزب مشروطه ایران» ثبت شود، در ذهن و اندیشه داریوش همایون جریان داشت.
‏ ــ درست است كه طرح مشروطه‌خواهان بیشتر روی كاغذ ماند و درست است كه امروز ایران از جهاتی به ‏عصر پیش از مشروطه بازگشته ولی جنبش مشروطه نیروی بر انگیزاننده جامعه ایرانی در راه پر دست‌‏انداز پیشرفت بود و همچنان هست.‏

جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ برابر با ۲۹ ژانویه ۲۰۲۱


نادر زاهدی – ده سال پیش میهن‌مان اندیشمندی عملگرا، واقع‌بینی وطن‌دوست و آزادیخواه را از دست داد؛ زنده‌یاد داریوش همایون آموزگار لیبرال دمکراسی در گفتمان سیاسی ایرانیان و از بنیانگذاران حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۱ برابر با ۸ بهمن‌ماه ۱۳۸۹ در سن ۸۲ سالگی رخ در نقاب خاک کشید.

داریوش همایون

به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت داریوش همایون، مجموعه گفتگوهای وی را به صورت مستقل و برای اولین بار آماده و منتشر کردم؛ پنج گفتگوی این مجموعه توسط محسن کُردی در اکتبر ۱۹۹۷ انجام شده است.

داریوش همایون و محسن کُردی

ویراستاری آنها را دکتر حسن منصور بر عهده داشت. من متن گفتگوها را عنوان‌گذاری کرده و منابع تاریخی و فکری سخنان زنده‌یاد داریوش همایون را استخراج کرده‌ام.

گفتگوی اول در موضوع سیاست لیبرال است. گفتگوی دوم راجع به مارکسیسم است. در گفتگوی سوم همایون به مفهوم و تاریخ مارکسیسم اسلامی می‌پردازد. اسلام‌گرایی و سکولاریسم، موضوع گفتگوی چهارم است و در گفتگوی پنجم داریوش همایون به پرسش‌های محسن کردی راجع به اصول تشکیلاتی و آرمان‌های سازمان مشروطه‌خواهان ایران می‌پردازد. این سازمان نقطه آغاز فعالیت‌های میدانی- رسانه‌ای و فرهنگی حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) است.

دکتر نادر زاهدی

از محتوای گفتگوها بر می‌آید که ایده لیبرال دمکراسی پیش از آنکه به صورت پسوند اسم حزب مشروطه ایران ثبت شود، در ذهن و اندیشه داریوش همایون جریان داشت.

محسن کُردی

ایده لیبرال دمکراسی را وی به درستی برآمده از حقوق بشر و آزادی فردی انسان می‌داند؛ همانطور که خود در مقاله‌ای می‌نویسد:

«سلوک پر دست‌انداز و نشیب و فراز بشریت به جهانروایی ارزش‌های دمکراسی لیبرال، حکومت اکثریت در چهارچوب حقوق بشر، پایان نیافته است و پایان یافتنی نیست. دشمنان آزادی در همه جا هستند و با همه توان، این سلوک را دشوارتر می‌سازند.
طبقات ممتازی که حقوق برابر را توهینی به خود می‌شمارند؛
گروه‌های حاکمی‌که جا خوش کرده‌اند و به زبان خوش پایین نمی‌آیند؛
مذاهب که مدعیان همیشگی حقایق مطلق و نگهدارندگان همیشگی کلیدهای رستگاری هستند؛
و مارکسیست‌هایی که در پسامدرنیسم و غرب‌ستیزی، بیشتر آمریکاستیزی، و نسبی‌گرایی فرهنگی پناه گرفته‌اند.

ولی دو هزار و پانصد ساله گذشته اگر یک چیز را ثابت کرده باشد آرزوی نامیرای انسان به زیستن در آزادی است. همه پیشرفت‌های این دو هزار و پانصد سال در دمکراسی و حقوق بشر، از همین آرزو سرچشمه گرفت» (صد سال کشاکش با تجدد).

از نظر همایون «چنانکه گفته شد اساس لیبرالیسم آزادی فردی است. آزادی بر دو گونه است:
آزادی منفی
آزادی مثبت

این تعریفی است که ادموند رستان (Rostand)  فرانسوی در سده نوزدهم و آیزیا برلین انگلیسی روسی‌تبار در سده بیستم از آزادی به دست داده‌اند.

«آزادی منفی به معنی آزادی از اجبار و فشار و تهدید است؛ انسان بتواند حق خود را بدون دستور از بالاــ دولت، پایگان مذهبی، اصناف بستهــ اعمال کند. آزادی مثبت به این معنی است که انسان بتواند هر کار بخواهد بکند.

همه اختلافات از همین دو گونه آزادی بر می‌خیزد. آزادی منفی، ویژگی نظام‌های سیاسی دمکراتیکی است با اقتصاد بازار و ابتکار فردی که اکثریت در آنها نمی‌تواند به حقوق اقلیت، حتا یک تن، تجاوز کند.

آزادی مثبت ویژگی نظام‌های سیاسی توتالیتر است که به نام اراده‌گرایی بر کشورها تسلط می‌یابند. از آنجا که همه افراد جامعه در عمل نمی‌توانند هرچه می‌خواهند بکنند یک تن یا یک گروه کوچک با استفاده از هرج و مرج و ضعف سیاسی جامعه به نام مردم و با خلاصه کردن اراده عمومی‌در یک تن یا گروه کوچک هر چه می‌خواهد با افراد می‌کند»( صد سال کشاکش با تجدید).

داریوش همایون با آگاهی‌ای که از سیر تاریخ سیاسی ایرانزمین داشت، با درایت و سنجش اندیشه‌ها و رفتارهای سیاسی، به بازبینی گفتمان سیاسی ایران پرداخته است؛ برای فهم و درک بهتر موضع‌گیری‌های وی، در پیوست کتاب مجموعه گفتگوهای وی، جزوه «حزبی برای اکنون و آینده ایران» را افزوده‌ام. این نوشته نقشه راه حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکراسی) از اندیشه و ایده‌های داریوش همایون تا صحنه‌های فعالیت مبارزات ملی و مدنی است.

به نوشته ایشان «از پایه‌گذاری رسمی ‌حزب مشروطه ایران در سال ١٣٧٣/۱۹۹۴ (سازمان مشروطه‌خواهان ایران آن‌‏ زمان) منشور و اساسنامه و برنامه سیاسی حزب موضوع بحث‌های فراوان بوده است. این کتابچه ‏دربرگیرنده مهمترین موضوعات درباره جهان‌بینی حزب و برنامه‌های آن است، با توجه به پیشرفت‌هایی ‏که در این سال‌ها در اندیشه ما پیدا شده است، و پس از یک بررسی تحلیلی کوتاه دوران مشروطه، به برنامه ‏سیاسی مشروطه نوین و استراتژی حزب در فصل‌های بعدی می‌پردازد‏»(حزبی برای اکنون و آینده ایران).

داریوش همایون این جزوه را در ۲۰۰۲ نوشته است؛ از محورهای اصلی این جزوه، پرداخت به چهار ارزش مدرنی است که ایرانیان از مشروطیت به دست آورده‌اند:

•ناسیونالیسم
•آزادیخواهی
•ترقیخواهی
•عدالت اجتماعی

که در یک سده گذشته بنیان‌های گفتمان سیاسی و مدنی در ایران را تشکیل می‌دهند. به تعبیر داریوش همایون «ما چهار ارزش اساسی داریم که بر پایه آنها برنامه سیاسی خود را تنظیم کرده‌ایم، این چهار ارزش را از جنبش مشروطه و تجربیات صد ساله جامعه ایرانی که البته عموم آنها ریشه در اندیشه غربی‌ها دارد گرفته‌ایم و بنیاد بسیار استواری برای برنامه سیاسی حزب شده است… این ارزش‌ها با همان اولویت که آمده است نه تنها زمینه محکمی‌ برای یک برنامه سیاسی شایسته یک جامعه مدرن بوده بلکه در زندگی شانزده ساله حزب اعتبار خود را بیش از پیش نشان داده است. چراغی فرا راه ما شده که از گمراهی جلوگیری کرده است.»

جمع‌بندی همایون از اصول و اهداف چهارگانه مدرن ایرانیان، با نوین‌سازی مشروطیت در کرامت ایرانی و رسیدن به جامعه‌ای آزاد و برابر و قانونمند در دولتی دمکراتیک است؛ وی می‌نویسد «طرح یا پروژه روشنفکران که به نام مشروطه‌خواهان شناخته می‌شدند از شکل حکومت و نوع نظام ‏سیاسی فراتر می‌رفت. آنها به درستی اولویت را به مسئله سیاسی ایران می‌دادند، ولی اصلاح حکومت ‏گام نخستین یک برنامه فراگیر برای نگهداری استقلال و یکپارچگی (تمامیت) ایران و رساندن جامعه ‏ایرانی به پیشرفته‌ترین کشورهای غرب می‌بود. از اینجاست که جنبش مشروطه نه تنها یک انقلاب ‏دمکراتیک بلکه آغازگر جنبش تجدد یا نوگری (‌مدرنیته) ایران شناخته شده است.

برای مشروطه‌خواهان ‏میان دمکراسی یا مردم‌سالاری و تجدد تفاوتی نبود و مردم‌سالاری، مانند ناسیونالیسم و توسعه اقتصادی و ‏اجتماعی و عدالت اجتماعی، یکی از اجزاء طرح نوسازندگی جامعه به شمار می‌آمد. آنها در همه زمینه‌های طرح خود دست به تلاشی زدند که جامعه ایرانی تا آن زمان در چنان ابعادی مانندش را ندیده بود. ‏هرچه ما امروز، در حد خودمان، از اسباب تجدد داریم آغازش به آن دوره باز‌می‌گردد ـ از آموزش ‏همگانی تا حزب سیاسی؛ از روزنامه تا رمان و تئاتر؛ از راه آهن سرتاسری تا صنعت سنگین، از پوشش ‏درمانی تا برابری زن و مرد؛ از حقوق مدنی اقلیت‌های مذهبی تا عدم تمرکز و حکومت‌های انتخابی محلی.

‏درست است که طرح مشروطه‌خواهان بیشتر روی کاغذ ماند و درست است که امروز ایران از جهاتی به ‏عصر پیش از مشروطه بازگشته است. ولی جنبش مشروطه نیروی بر انگیزاننده جامعه ایرانی در راه پر دست‌‏انداز پیشرفت بود و همچنان هست.‏

امروز هم ما در اصل با همان مسئله مرکزی جامعه ایرانی یعنی تجدد و معنی و کاربردهای آن، و ‏راه‌های رسیدن به پیشرفته‌ترین کشورهای غرب روبروییم. امروز هم برای جامعه ما مردم‌سالاری و ‏عدم تمرکز در برابر حکومت آخوندی و نظام متمرکز؛ ناسیونالیسم ایرانی در برابر تجزیه‌طلبی از یکسو ‏و جهانگرایی ‏globalization‏ از سوی دیگر؛ توسعه اقتصادی در برابر تسلط بازار؛ توسعه اجتماعی در ‏برابر نابرابری زن و مرد و شیعه و غیرشیعه و مسلمان و غیرمسلمان؛ و عدالت اجتماعی در برابر فاصله ‏روزافزون طبقاتی قرار دارد.

امکانات ایران برای گشودن مسئله تجدد و رسیدن به آرمان مشروطه‌‏خواهان و بالاتر از آن بسیار بیشتر شده است، ولی در اصل مسئله تفاوت چندانی نیست. هنوز مشروطه‌‏خواهی در بنیاد خود بهترین طرح یا پروژه برای ایران به‌شمار می‌رود‏»(حزبی برای اکنون و آینده ایران).

در دهمین سالگرد درگذشت داریوش همایون، اندیشه‌ها و آرای وی هنوز از سرزندگی، پویایی و حقیقت برخوردارند؛ تجدید عهدی با اصول و اهداف مبارزاتی برای آزادی ایران از زیر ستم فاشیسم مذهبی، برای گفتمان سیاسی ایرانیان با تأملی واقع‌بینانه و اندیشمندانه در اندیشه‌ها و ایده‌های داریوش همایون، یکی از اصلی‌ترین محورهای پیشبرد گفتمان دمکراتیک در اندیشه‌ورزی و کنش‌های سیاسی و فرهنگی به شمار می‌روند.

داریوش همایون  در پنجم مهرماه ١٣٠٧ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را با پشت سر گذاشتن دوره‌های مقدماتی، در دانشگاه‌هاروارد در رشته ‏توسعه سیاسی ادامه داد. همایون از نوجوانی به نویسندگی در روزنامه اطلاعات- بنیاد فرانکلین و… و فعالیت سیاسی در احزاب آن دوران پرداخته است. داریوش همایون در سال‌های دهه پنجاه خورشیدی، از رهبران فکری و تشکیلاتی «حزب رستاخیز ملت ایران» بود. با وقوع فاجعه انقلاب در سال ۱۳۵۷ داریوش همایون بعد از فرار از زندان و چندین ماه زندگی مخفی، به اپوزیسیون خارج از کشور پیوست. وی از همان بدو خروج از ایران، به سازماندهی مخالفان مشروطه‌خواه پرداخت. حاصل تلاش آن سال‌های زنده‌یاد داریوش همایون، تألیف چندین کتاب فکری- سیاسی و بنیانگذاری «سازمان مشروطه خواهان ایران» است.

کتابشناسی داریوش همایون:
۱- حزب فراگیرنده ملت ایران(رستاخیز)،بی‌جا
۲- ویژگی‌های رستاخیز و سیاست‌ها و سازمان آن، تهران، ۱۳۵۶
۳- دیروز و فردا، سه گفتار درباره ایران انقلابی، چاپ اول واشینگتن ١۹۸١‏؛ چاپ دوم واشینگتن چاپ پاژن، واشینگتن ٢۰۰۰‏؛ چاپ سوم تارنمای حزب مشروطه ایران ٢۰۰۳‏
۴- نگاه از بیرون، امریکا، انتشارات ایران و جهان، ۱۹۸۴
۵- گذار از تاریخ، پاریس، انتشارات آبنوس، ۱۹۹۲
۶- حزبی برای اکنون و آینده ایران، سپتامبر ۲۰۰۲
۷- صدسال کشاکش با تجدد، داریوش همایون،‌هامبورگ، نشر تلاش، ۱۳۸۵
۸- هزار واژه،‌هامبورگ، نشر تلاش، ۲۰۰۷
۹- من و روزگارم، در گفت و گو با بهمن امیرحسینی،‌هامبورگ، نشر تلاش، ۲۰۰۷
۱۰- خاطرات به یغما رفته، به اهتمام علی‌اصغر حقدار، ۲۰۰۸؛ چاپ دوم: انتشارات باشگاه ادبیات، ۲۰۱۶
۱۱- بیرون از سه جهان- گفتمان نسل چهارم، نشر تلاش، ۲۰۱۲
۱۲- پیشتاز هزاره سوم- رساله‌هایی در سیاست، تاریخ، فرهنگ، نشر تلاش، ۲۰۰۹
۱۳- مشروطه نوین- نوآوری‌ها و پیکارها، نشر تلاش، ۱۳۸۹
۱۴- لیبرالیسم از کجا آمد؟، نشر تلاش، ۲۰۰۸

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=228115

3 دیدگاه‌

  1. #دختر_آبى BlueGirl#

    پیام نهایی زنده‌یاد داریوش همایون: حزب بسازید، حزب، حزب سیاسی!

    برای جلوگیری از بازتولید استبداد، حزب بسازید، حزب سیاسی! مشکل رژیم قبل، مشکل رژیم فعلی‌، و مشکل رژیم آینده، نبود احزاب خواهد بود. حزب بسازید، حزب سیاسی.

    اگر در انقلاب ۵۷ احزاب سیاسی میداشتیم، انقلاب به نفع آخوندها مصادره نمیشد.
    اگر ما ملت احزاب سیاسی میداشتیم، رژیم ۴۲ سال دوام نمیاورد.
    رمز پیروزی در سازماندهی و احزاب است.

  2. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود "ن .ی"

    “ولی دو هزار و پانصد ساله گذشته اگر یک چیز را ثابت کرده باشد آرزوی نامیرای انسان به زیستن در آزادی است.”

  3. پیمان جهان بین

    نگاهی به تاریخ شرم آور مطبوعات در این چهل سال خلافت جهل و جنایت . داریوش همایون میرود ، حسین بازجوی شریعتمداری می آید. سئوال دیگری دارید ؟ شب بخیر عزیز و مهربان !

Comments are closed.