Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۳۱ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷9۷‬‬
                                                                                                                                                                                                        ‫جمعه ‪ ۹‬تا ‪ 1۵‬مهرماه‪14۰۰‬خورشیدی‬

‫آغازگاه بازنگری کل حقیقت ایران در‬                                                                                      ‫تاریخ در آئینۀ تحقیق‬                                                         ‫=صحبت از جمشید آموزگار‬
‫نظر گرفتم‪ ،‬کل واقعیت ایران‪ ،‬که ما از‬                                                                                                                                                                ‫شد شما از ایشان خبری دارید؟‬
‫این جا بایستی شروع کنیم و همه چیز‬                                                                                               ‫(بخش پایانی)‬                                                        ‫چرا اینهمه سکوت؟ کجا هستند و‬
‫را تقریبا‪ ،‬زیرو رو کنیم؛ و آن وقت در‬
‫این کتاب به آنجا رسیدم که مشکل ما‬                                                                                          ‫انقلاب‬                                                                                       ‫چه میکنند؟‬
‫مشکل فرهنگی است‪ .‬ما فرهنگ را با‬                                                                                                                                                                     ‫ــ نه خبری ندارم‪ .‬بیست و چند‬
‫هویت از یک سو و با دین از سوی دیگر‬                                                                                        ‫و ایران‬                                                                   ‫سالی میشود‪ .‬از سیاستگران رژیم‬
‫آمیختهایم یعنی میگوئیم فرهنگ ما‬                                                                                                                                                                     ‫پیشین کسانی که خبری از ایشان‬
‫دین ماست و بعد از آن طرف میگوئیم‬                                                                                           ‫پس از‬                                                                    ‫دارند به انگشتان یک دست نمیرسند‪.‬‬
‫هویت ما فرهنگ ماست‪ .‬خودمان را‬                                                                                                                                                                       ‫من فضای سیاست ایران آن زمان را‬
‫دچار بن بست کردهایم‪ .‬بایستی هویت‬                                                                                       ‫جهان آخوندی‬                                                                  ‫به گلخانه تشبیه کردهام‪ .‬فضائی بود‬
‫را ازدین و از فرهنگ جدا و آزاد کنیم‪.‬‬                                                                                                                                                                ‫دور از باد و باران؛ نه حملهای نه انتقاد‬
‫فرهنگ میتواند عوض بشود و بایستی‬                                                                                        ‫=شخصی کردن مسائل عمومی‬                                                       ‫جدی‪ .‬همه از یک تن حساب میبردند‬
‫عوض بشود‪ ،‬دین میتواند جای خود را‬                                                                                        ‫آفت بزرگ سیاست ایران است‬                                                    ‫و دیگر جز رقابتها یا کارشکنیهای‬
‫داشته باشد و لازم نیست جزو هویت ما‬                                                                                                                                                                  ‫پشت پرده خبری نبود‪ .‬پس از انقلاب‪،‬‬
‫باشد‪ .‬ایرانی غیر مسلمان و غیر مذهبی‬                                                                                    ‫داریوش همایون پژوهشگر‪ ،‬نویسنده و‬                                             ‫آنها خود را ناگهان در میان دشتی‬
‫هم هویت ایرانی دارد‪ .‬در نتیجه ما‬                                                                                       ‫روزنامهنگار‪ ،‬در مصاحبه با شیرین طبیبزاده‬                                     ‫توفان زده یافتند‪ .‬هرکس سری بر‬
‫میتوانیم جامعۀ متحدی درست‬                                                                                              ‫سردبیر مجله الکترونیک روزنه گوشهای از‬                                        ‫میآورد‪ ،‬هزار دهان به تهمت و بدزبانی‬
‫کنیم که فقط مسلمان شیعه در آن‬                                                                                          ‫برداشتهای خود را از تاریخ همروزگار ایران‬                                     ‫باز میشد‪ .‬یک جماعت بزرگ بیمایه‬
‫به حساب نیاید‪ .‬اینکه میگویند ملت‬                                                                                       ‫بازگفته است‪ .‬متن این گفتگو را که حاوی نگاهی‬                                  ‫که تنها مزیتش آزادی عمل نامحدود‬
‫مسلمان شیعه ایران‪ ،‬دشمنی با ایران‬                                                                                      ‫پژوهشگرانه به رویدادهای تاریخی یکصد سال‬                                      ‫بود کینهها و عقدههای خود را بر هر‬
‫است و جدا کردن خودی از غیرخودی‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫که نامی داشت و به جائی رسیده‬
‫از اینجا در همین زمینۀ فرهنگی‬                                                                                               ‫اخیر ایران است در چند شماره میخوانید‪.‬‬                                   ‫بود خالی میکردند ــ و البته بساط‬
‫جلوتر رفتهام و مفاهیم امروزی یعنی‬                                                                                                                                                                   ‫پاک کردن خرده حسابها که در‬
‫آنچه که فرهنگ جهان پیشرفته را‬          ‫همه جا شده است‪ .‬در اروپا شده است‪،‬‬       ‫است‪ ،‬ولی با اینهمه‪ .‬پادشاهی پهلوی‬       ‫است دنبال کنم‪ .‬ولی نه آن پادشاهی‬      ‫بخشی‪ ،‬از همان دستگاه به اصطلاح‬         ‫همه جا گسترده بود‪ .‬تقریبا همه آن‬
‫تشکیل میدهد بررسی کردهام که‬            ‫در تاریخ ما هم شده است‪ .‬اما به یک‬       ‫را میباید در کل آن از بد و نیک‬          ‫که داشتیم‪ .‬آن پادشاهی به نظرم مادر‬    ‫اینتلیجنس آمد و خیال داشتند آشتی‬       ‫سیاستگران خردمندانه سلامت را بر‬
‫دریابم در جاهای دیگر چه خبر بوده‬       ‫جائی میرسد که اگر نظام ارزشها و‬         ‫نگریست‪ .‬با چنان نگاه و با توجه به‬       ‫مشکلات ایران بود‪ .‬پیشترها کارهای‬      ‫ملی را با چنان تاکتیکهای خودکشانه‬      ‫کنار دیدند و ناپدید شدند‪ .‬آن چند‬
                                       ‫نظام حکومتی تحولی پیدا نکند حتا‬         ‫ازهم گسیختگی سیاسی ایران من هیچ‬         ‫خوب بسیار کرده بودند ولی در سال‬                                              ‫نفر استثنا‪ ،‬بیش از همه خود من که‬
                           ‫است‪.‬‬        ‫فرایند نوسازندگی نیز کند میشود‪،‬‬         ‫مشکلی نمیبینم که از نیروی اخلاقی‬        ‫‪ ۵۷‬همه کم و کاستیهای ساختاری‬                               ‫پیش ببرند‪.‬‬        ‫در دشمنی میبالم‪ ،‬درس عبرتی برای‬
‫از کشورهائی که خیلی عقب‬                ‫چنان که در ایران شد‪ .‬در ایران آن‬        ‫آن پادشاهی برای نگهداری دمکراسی‬         ‫آن گونه پادشاهی پدیدار گردید؛ و در‬    ‫فضائی بود که در جائی آن را‬             ‫بقیه همکاران بودند ــ اگر اصلا لازم‬
‫مانده بودند‪ ،‬مثلا از اروپای سده ‪1۲‬‬     ‫اواخر این فرایند کند شده بود‪ ،‬یعنی با‬   ‫در ایران و خود ایران بهره بگیریم‪.‬‬       ‫لحظه آزمایش سخت خود به بدترین‬         ‫سوررئالیستی توصیف کردهام‪ .‬از بالا‬
‫شروع کردم‪ .‬چه کردند‪ ،‬اینها که به‬       ‫سرعت و ژرفائی که جامعه ما به خوبی‬       ‫=بسیار ممنون آقای همایون‪.‬‬               ‫نحوی کشور را به آخوندها تقدیم کرد‪.‬‬    ‫تا پائین در سینیسم (بی اعتقادی)‬                              ‫میداشتند‪.‬‬
‫اینجاها رسیدهاند‪ ،‬چگونه به جهان‬        ‫میتوانست پیش نمیرفت و به موانع‬          ‫آخرین سئوال من در بارۀ کتاب‬             ‫علاقهام به پادشاهی قسمتی هم بر‬        ‫محضشان‪ ،‬سود شخصی خود را هم‬             ‫تازگی آموزگار همه دارائی خود را‬
‫نگریستهاند؟ انسانگرائی و روشنگری‬       ‫یک نظام سنتی واپسمانده بر میخورد‪.‬‬       ‫اخیرتان است با نام «صد سال‬              ‫میگشت به مشروطیت‪ ،‬چون همیشه‬           ‫درنمییافتند‪ .‬بی اخلاقی و بی شعوری‬      ‫که پس از انقلاب به رنج و کاردانی‬
‫سدههای ‪ 1۷‬و ‪ ،1۸‬نقش دولت‪ -‬ملت؛‬         ‫همان وقتها لازم بود که مردم به‬          ‫کشاکش با تجدد در ایران» ممنون‬                                                 ‫در مسابقهای ویرانگر افتاده بود‪ .‬رفتار‬  ‫به دست آورده وقف بخش مطالعات‬
‫و بعد به پارهای ریشههای واپسماندگی‬                                             ‫میشوم اگر خیلی خلاصه در بارۀ‬                    ‫به مشروطیت علاقه داشتم‪.‬‬       ‫گروه فرمانروای ایران در آن ماهها‬       ‫ایرانی دانشگاه مریلند کرده است که‬
‫ایران پرداختم که یکی از آنها اعتقاد‬        ‫میدان بیایند ولی نمیگذاشتند‪.‬‬        ‫این اثرتان صحبت کنید‪ .‬گویا‬              ‫مسالۀ عمده اینست که ما بایستی‬         ‫یکبار دیگر نشان داد که هیچ ماهیت‬       ‫به رهبری دکتر احمد کریمی حکاک‬
‫به مشیت است که ما فکر میکنیم‬           ‫اما این کتاب بیشتر برای این نوشته‬                                               ‫مسائل شخصیمان را کنار بگذاریم و‬       ‫اجتماعی را نمیتوان بی یک عنصر‬          ‫یکی از فعالترین مراکز نوع خود به‬
‫خداوند در هر لحظۀ زندگی انسان‬          ‫شده است که بد فهمیهائی را که ما‬                                                                                                                              ‫شمار میرود ــ اقدامی نجیبانه در‬
‫و جهان هستی حضور دارد و تعیین‬          ‫در بارۀ تجدد‪ ،‬مدرنیته و مدرنیزاسیون‬     ‫محمدرضا شاه پهلوی و جمشید آموزگار در نشست اوپک سال ‪13۵3‬‬                                                              ‫خدمت موسسهای که نام ایران را در‬
‫کننده است‪ .‬نشان دادهام که این یکی‬      ‫داریم برطرف کند‪ .‬چون سراسرنگرش‬
‫از دلایل کلی واپسماندگی ماست‪.‬‬          ‫ما به این مساله دچار سوءتفاهمی‬          ‫تاکید اصلی کتاب بر مدرنیته‬              ‫عواطف را کمتر دخالت بدهیم چون‬         ‫اخلاقی (فراتر از «‪ »id‬فرویدی) اداره‬      ‫آن گوشه امریکا بلند نگاه میدارد‪.‬‬
‫اروپائیها در همان سده ‪ 1۲‬در داستان‬     ‫است‪ ،‬از نقش و پیام انقلاب مشروطه‪،‬‬       ‫و مدرنیزاسیون و فرق بین این‬             ‫دیدیم که نتیجهاش چه شد‪ .‬در آن‬         ‫کرد و نگهداشت‪ .‬حتی دسته دزدان‬          ‫=پیش از اینکه آخرین پرسشم‬
‫آفرینش توراتی دقیق شدند و نتایجی‬       ‫و دوران رضا شاه و اصلاحاتش تا دورۀ‬      ‫دوست‪ .‬این دو معنایشان چیست و‬            ‫ماههای انقلاب به عنوان نمونه از هر‬                                           ‫را مطرح کنم سئوال بعدی من در‬
‫گرفتند که همه پیشرفتهای امروز‬          ‫محمدرضا شاه تا دلایل پیروزی انقلاب‬                                              ‫سو در فکر خودشان بودند و خیر‬           ‫به یک «کد» اخلاقی نیازمند است‪.‬‬        ‫مورد دستگیری شما در زمان انقلاب‬
‫جهان از آن آغاز شد‪ .‬خداوند در شش‬       ‫اسلامی که نفهمیدن پیام مشروطه و‬               ‫چه فرقی با هم دارند‪ ،‬لطفا؟‬        ‫همگانی را در نظر نگرفتند و تقریبا‬     ‫ولی دستگیر شدن مقدمهای شد‬              ‫است‪ .‬نظام پادشاهی در آخرهای کار‬
‫روز جهان را آفرید و روز هفتم رفت‬       ‫تجدد مایهاش بود؛ برای اینکه ما سعی‬      ‫ــ مدرنیته به معنای تغییر نظام‬          ‫همه زیان کردند و کشور ما دههها‬        ‫برای من که بنشینم و از اول فکر‬         ‫ناگهان ابتکار عجیبی به خرج داد!‬
‫کنار و استراحت کرد! یعنی گذاشت‬         ‫کردیم تجدد را با سنت آشتی بدهیم‬         ‫ارزشها‪ ،‬تغییر نگرش و دید انسان‪،‬‬         ‫میباید تاوان آن بدبختی را بدهد‬        ‫کنم‪ .‬تا آن وقت دنبالۀ اندیشههای از‬     ‫عدهای از کسانی را که سالیان دراز‬
‫دنیا کار خودش را بکند‪ .‬پس خدا در‬       ‫و مشروطه ایرانی بسازیم ــ کتابی هم‬      ‫تغییر مبانی اندیشگی است‪ .‬انسان‬          ‫که این مردم به سر خود آوردند‪ .‬این‬     ‫شهریور ‪ ۲۰‬را گرفته بودم و آمده بودم‬    ‫به آن سیستم‪ ،‬خوب یا بد‪ ،‬خدمت‬
‫هر لحظه حضور ندارد و در کارهای ما‬      ‫آقای آجودانی در این باب دارد ــ یعنی‬    ‫از جهان سنتی مذهب زده میآید‬             ‫شخصی کردن امر عمومی یک آفت‬            ‫جلو‪ .‬آن رویداد تکان دهنده فرصتی‬        ‫کرده بودند دستگیر کرد و به زندان‬
‫تصمیم نمیگیرد و ما خودمان تعیین‬        ‫تجدد را در قالب جامعۀ سنتی عقب‬          ‫بیرون‪ .‬دیگر بندۀ بیاختیار خداوند‬        ‫بزرگ سیاست ایران است‪ .‬تصمیم‬           ‫برای من شد که دوباره زندگیم را‬         ‫انداخت‪ .‬شما یکی از آن کسان‬
‫کننده هستیم‪ .‬وظیفه انسان دین دار‬       ‫مانده بریزیم و این ادامه پیدا کرد‪ .‬بعد‬  ‫نیست‪ ،‬موجود مستقلی است سر‬               ‫گرفتم که به ویژه در شرایط تبعید و در‬  ‫بررسی کنم‪ .‬عادت من این است که‬          ‫بودید‪ .‬خصوصیتی که در شما بیش‬
‫تسلیم و توکل نیست‪ ،‬یافتن قوانینی‬       ‫هم متوقف شدن جریان مدرنیته در‬           ‫پای خود ایستاده و مسئول خودش و‬          ‫حالی که دست هیچ کس به جائی بند‬        ‫میباید از الف شروع کنم و جلو بروم‪.‬‬     ‫از همه برای من جالب و متفاوت بود‬
‫است که خداوند جهان هستی را بر آنها‬     ‫ایران‪ ،‬جلوگیری از آن و توجه بیش‬         ‫اجتماعش‪ ،‬و اعتقاد به پیشرفت دارد‪.‬‬       ‫نیست ملاحظات شخصی و محبوبیت‬           ‫وقتی از ایران بیرون آمدم فرصت این‬      ‫این بود که شما آمدید بیرون و بعد‬
‫ساخته است و دیگر آن قوانین است‬         ‫از اندازه به نوسازندگی و غفلت از‬        ‫حالا یک وقتی این پیشرفت مکانیکی‬         ‫و دوستی و دشمنی افراد را کنار بگذارم‬  ‫را پیدا کردم که بنویسم‪ ،‬چون پیش‬        ‫از رفع خستگی در اولین فرصت‬
                                       ‫اسباب مدرنیته‪ .‬اگر مدرنیته نباشد‬        ‫و مداوم تصور میشد ولی امروز‬             ‫و با موقعیت ملی آن چنان که هست و‬      ‫از آن میترسیدم که قلم بروی کاغذ‬        ‫شروع کردید به فعالیت سیاسی و‬
          ‫که جهان را اداره میکند‪.‬‬      ‫نوسازندگی به جائی که باید نمیرسد و‬      ‫اعتقاد داریم که پیشرفت سکندری‬           ‫بی توجه به مصلحت سیاسی و شخصی‬         ‫بیاورم‪ ،‬چه در دورۀ وزارت و چه در‬       ‫مهمتر اینکه به اصطلاح آن خشم‬
‫بازگشت به ارزشهای نخستین و‬             ‫برعکس‪ .‬این فرایند میباید رویهمرفته‬      ‫خوران پیش میآید؛ ولی بهر حال‬                                                  ‫دورۀ دستگیری و پنهان شدن‪ .‬به خود‬       ‫و عقدۀ ظلمی که بر شما رفته بود‬
‫اصیل زردشتی که ما چه اندازه لازم‬       ‫و با تاخیرهای ناگزیر هماهنگ باشد‪.‬‬       ‫این اعتقاد به کمال پذیری انسان‬                                ‫روبرو شوم‪.‬‬      ‫گفتم اول باید بنویسم که مشکل در‬        ‫باعث نشد که مثل بعضی از دستگیر‬
‫داریم وارد فرهنگمان کنیم‪ ،‬منظورم‬       ‫این اولین اشتباه ما بوده‪ ،‬برخورد‬        ‫را مدرنیته میگویند‪ ،‬اینکه انسان‬         ‫علت این هم که اکنون با این‬            ‫کجا بود‪ .‬مشکل به نظر من شخصی‬           ‫شدگان بلند پایۀ دیگر که به محض‬
‫مسئولیت مشترک انسان و اهورمزدا‬         ‫ما با تجدد ناقص بوده است‪ ،‬یعنی‬          ‫میتواند بهتر بشود و بالاتر برود‪ .‬عناصر‬  ‫صراحت صحبت میکنم با آنکه‬              ‫نبود‪ ،‬این نبود که شاه مارا گرفت و به‬   ‫خروج از ایران جزو مخالفین رژیم‬
‫در پیروزی نیکی بر بدی است‪ ،‬و بکلی‬      ‫گوشهای از آن را دیدیم ولی همهاش را‬      ‫اصلی مدرنیته خردگرائی‪ ،‬انسانگرائی‬       ‫میدانم خیلیها ناراحت میشوند‬           ‫زندان انداخت‪ .‬مشکل سیستمی بود‪.‬‬         ‫پادشاهی در آمدند شما نیز ناگهان‬
‫یک فرایافت مدرن است؛ موضوع‬             ‫ندیدیم‪ .‬عمل هم که کردیم ناقص بود‬        ‫و عرفیگرائی است‪ ،‬سرتاسر بیگانه‬          ‫همین است‪ .‬ناراحت شدن بهتر از‬          ‫مشکل روانشناسی و اساسا اخلاقی بود‪،‬‬     ‫به جهت صدمۀ شخصی مخالف‬
‫رستگاری و جانشین کردنش با پویش‬         ‫و در عین حال عناصر ضد مدرنیته را‬        ‫از فرهنگ آخوندی و فولکلوری که‬           ‫در دروغ زندگی کردن است‪ .‬باید با‬       ‫اخلاق سیاسی‪ .‬پس ملاحظۀ شخصی‬            ‫خوانی کنید‪ ،‬بلکه به عکس حدود‬
‫خوشبختی که در قانون اساسی آمریکا‬       ‫هم تقویت کردیم‪ .‬هم کوشیدیم جامعه‬        ‫به نام مذهب پنج سده به مردم ما‬          ‫واقعیات ناخوشایند روبرو شد و چاره‬     ‫را گذاشتم کنار‪ .‬به گفته هویدا یک‬       ‫‪ 1۷-16‬سال پیش حزب مشروطه‬
‫آمده است؛ بخش دیگر کتاب است‪ .‬در‬        ‫را جلو ببریم و هم دشمنان پیشرفت را‬      ‫خوراندهاند و نه عقلانیتی در آن هست‪،‬‬     ‫جوئی کرد‪ .‬حالا وقت روابط عمومی و‬      ‫سیستمی بود‪ ،‬ما هم جزو آن سیستم‬         ‫ایران را در خارج از ایران بنیاد‬
‫ادامه همین بحثها به سیر دمکراسی‬        ‫تقویت کردیم‪ ،‬به ویژه با آخوند بازی‬      ‫نه انسانیتی‪ .‬مدرنیزاسیون اما تغییر‬      ‫دوست یابی نیست‪ .‬نسل من ممکن‬           ‫بودیم‪ .‬آن سیستم هم همینها بود و‬        ‫نهادید و کماکان معتقد به سیستم‬
‫و لیبرالیسم در جهان غرب و آنچه ما‬      ‫در زمان رژیم گذشته که سرانجام به‬        ‫نهادها و تشکیلات و روابط اجتماعی و‬      ‫است نتواند این صحبتها را تحمل‬         ‫به آنجا کشید که بسیاری از کسانی‬        ‫پادشاهی هستید‪ .‬چگونه توانستید‬
‫ازآن گرفتیم و بایستی بگیریم میرسد‬                                              ‫زیر ساختها و نوکردن آنها و گسترش‬        ‫کند‪ .‬ولی کسانی که آن بستگیهای‬         ‫که در دستگیری ما دست داشتند و‬          ‫با این مساله کنار بیائید و ببخشید و‬
‫و سرانجام به آنجا که ما میباید از‬                   ‫انقلاب اسلامی رسید‪.‬‬        ‫دادن نیروهای تمدن است به سطح‬            ‫عاطفی را ندارند باید بفهمند‪ ،‬تا این‬   ‫حسابهاشان را پاک کردند آرزومند‬
‫این جهانهای واپسماندهای که خود‬         ‫انقلاب اسلامی را من به عنوان‬            ‫جامعه‪ .‬مدرنیزاسیون یا نوسازندگی تا‬      ‫اشکالات در آینده پیش نیاید‪ .‬در‬        ‫سرنوشت ما شدند‪ .‬پس بایست‬                       ‫به چنین نتیجهای برسید؟‬
‫را در آنها گیرانداختهایم بیرون بیائیم‬                                          ‫مدتها میتواند بدون تغییر اساسی‬          ‫بررسی تاریخی و سیاسی میباید مهر‬       ‫سیستم درستی داشته باشیم‪ .‬من‬            ‫ــ درست است‪ .‬من رفتم در‬
‫و خود را یک ملت غیر اسلامی و‬                                                   ‫در نظام ارزشها و شیوۀ حکومت‬             ‫و کین را تا میتوان کنار گذاشت‪.‬‬        ‫ترجیح دادم شکل حکومت پادشاهی‬           ‫دستگاه حکومت و دو سه سالی در‬
‫غیر خاورمیانهای و غیر جهان سومی‬                                                ‫صورت بگیرد‪ .‬این کاری است که در‬          ‫میدانم که نزدیک به غیر ممکن‬           ‫را که به نظرم میرسید برای ایران بهتر‬   ‫مقامات بالای سیاسی خدمت کردم‪.‬‬
‫بدانیم‪ .‬نه اینکه مسلمان نباشیم ــ‬                                                                                                                                                                   ‫البته خیلی زودتر میتوانستم وارد‬
‫هرکس دلش خواست میتواند باشد‬                                                                                                                                                                         ‫دستگاه حکومتی در سطح بالا بشوم‪،‬‬
‫ــ اما به عنوان اسلامی تعریف نشویم‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫پیشنهاد هم شده بود‪ ،‬از سالهای‬
‫ما ملت اسلامی نیستیم‪ ،‬ما ملت ایران‬                                                                                                                                                                  ‫‪ . 41-4۰‬ولی من تامل کردم وعلتش‬
‫هستیم‪ ،‬ملت ایران که میتواند بجای‬                                                                                                                                                                    ‫هم این بود که میخواستم ابتدا کمی‬
‫خاور میانه و جهان سوم در جهان اول‬                                                                                                                                                                   ‫کارهای فرهنگی بکنم‪ ،‬کتاب چاپ‬
‫زندگی کند‪ ،‬اروپائی بشود به مقدار‬                                                                                                                                                                    ‫کردم‪ ،‬روزنامه انتشار دادم‪ .‬بعد از‬
‫زیاد‪ .‬اساسا بازگشت به تقی زاده است‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫بس مقاله نوشتم و کسی گوش نکرد‪،‬‬
‫تقی زاده میگفت ما بایستی روحا‬                                                                                                                                                                       ‫هرچند تعریف میکردند‪ ،‬سرانجام‬
‫و جسما فرنگی بشویم یعنی نظام‬                                                                                                                                                                        ‫گفتم برویم شاید خودمان بتوانیم‬
‫ارزشها و شیوۀ زندگیمان را تغییر‬                                                                                                                                                                     ‫کاری بکنیم‪ .‬رفتم آنجا اما در سطح‬
‫بدهیم‪ .‬ما شیوۀ زندگیمان را به مقدار‬                                                                                                                                                                 ‫کشوری نتوانستم کاری بکنم‪ .‬در‬
‫زیاد عوض کردهایم‪ ،‬نظام ارزشهامان‬                                                                                                                                                                    ‫سطح وزارتخانه هم فقط توانستم‬
‫را نیز بایستی تغییر بدهیم‪ .‬شهادت و‬                                                                                                                                                                  ‫دست وزارتخانه را از کارهای تصدی‬
‫عزاداری و روحیه قضا قدری و اعتقاد‬                                                                                                                                                                   ‫کوتاه کنم‪ .‬به نظر من مشکل اصلی‬
‫به معجزه؛ و معامله ریاکارانه هر روزی‬                                                                                                                                                                ‫حکومت در آن موقع این بود که از‬
‫با خداوند‪،‬که هر ضریح و چاهی را‬                                                                                                                                                                      ‫بس به اعمال (عملهای) تصدی افتاده‬
‫جایش گذاشتهاند‪ ،‬برای خرید بهشت‬                                                                                                                                                                      ‫بود از سیاستگزاری غافل میماند‪ .‬اما‬
‫در عین تباهی سرتاسر زندگی؛ و حفظ‬                                                                                                                                                                    ‫اصلاحاتی که منظور اصلی من از رفتن‬
‫ظاهر دین و فرو رفتن در خرافات و‬                                                                                                                                                                     ‫به دستگاه حکومتی بود رویهم رفته در‬
‫پلیدیهای فولکلور آخوندی؛ و «نان‬                                                                                                                                                                     ‫آن مدت کوتاه به جائی نرسید‪ .‬سیستم‬
‫این جهان خوردن و کار آن جهان‬                                                                                                                                                                        ‫اجازه نمیداد‪ .‬مارا ناگهان برداشتند و‬
‫کردن» شایسته ملتی نیست که‬                                                                                                                                                                           ‫شریف امامی را گذاشتند سر کار و‬
‫نخستین بار‪ ،‬سه هزار سالی پیش‪،‬‬                                                                                                                                                                       ‫بکلی همه چیز در هم ریخت و بعد هم‬
‫مسئولیت و خودمختاری انسان را‬                                                                                                                                                                        ‫ازهاری آمد و او هم گروه بزرگتری از‬
‫کشف کرد و تا آنجا رفت که انسان را‬                                                                                                                                                                   ‫ما را دستگیر کرد‪ ،‬از جمله من‪ .‬اندیشه‬
                                                                                                                                                                                                    ‫دستگیری ما (خیال داشتند در برابر‬
           ‫همتراز خداوند گذاشت‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫چند صد نفری که از دشمنان خونین‬
‫پایان‬                                                                                                                                                                                               ‫رژیم از زندانها رها میکردند پانصد‬
                                                                                                                                                                                                    ‫تنی از مقامات پیشن را دستگیر کنند)‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18