Page 11 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۳۹۰ (دوره جديد
P. 11
صفحه 11شماره 185۶ نگاهی دوباره به انقلاب مشروطیت ایران()۲ بازنشر
جمعه ۲تا پنجشنبه ۸دسامبر ۲0۲۲
( کیهان لندن شماره ) ۱۱۳۴-۱۱۳۸آذر تا دی ۱۳۸۵
احمد احـرار
شاه ایران ،نگران اوضاع روسیه
ورود مظفرالدین شاه به پاریس احتشام السلطنه می نویسد«:بعد از آمدن شاه به پاریس
و اقامت درکنترکسویل برای استفاده از حمامهای معدنی
بی پروا .به کاروانسرا رفت ،حکم کرد از دکان سید هاشم نرساندم ،بلکه سئوالاتی را که ذات مبارک ملوکانه فرمودند فرانسه ،مرا احضار کردند ،عذر آوردم و نوشتم :اگر فرمایشی
و سید حسن ،قندی که بود بیرون بریزند و به مردم تقسیم معروض داشتم .حضرت والا فراموش فرمودهاید که هرکس باشد ممکن است کتبا بفرمائید ،زیرا در اینجا کسی را ندارم
کنند .نرخ روی قند گذاشتند .تا اینجا شاید بهانه برای آشوب مطلبی را از پادشاه مخفی کند و ذهن مبارک را منحرف که امور سفارت را اداره کند و سفارتخانه را نمیتوان خالی
نمیشد .زدن سید هاشم و سید حسن رشته به دست مدعیان نماید مرتکب خیانت شده است .صحبت و فرمایشات تمام گذارد ،حقیقت این بود که نمیخواستم داخل آن محیط
داد .بلوا بالا گرفت .سید عبدالحمید نامی طلبه مقتول شد، شد و شاه بنده را مرخص فرمودند ،تا اینجا شاه شاهد و مل ّوث و آن دربار پر از هرزهکاری که ملتزم رکاب بودند،
ناظر گفتگو و محاکای من و عین الدوله بود و با عصبانیت
سلطان عبدالمجید مخذول»... رفته باشم.
براثر این وقایع بود که پای علما به میان آمد .علما به قم از ما دورشد». امر شد حتما بروم و بیش از یک یا دو شب نخواهم ماند
و سپس به حضرت عبدالعظیم رفتند و بست نشستند .تجار این گفتگو در جریان سومین سفر مظفرالدین شاه و بلافاصله میتوانم برگردم .مقاومت ممکن نبود و باید
در سفارت انگلیس متحصن شدند .عینالدوله استعفا کرد به فرنگ صورت گرفته است ،یعنی سال ۱۹۰۵که به اطاعت امر میکردم ،رفتم در کنترکسویل به حضور شاه
و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله به صدارت رسید .به قول دنبال شکست روسیه از ژاپن ،حکومت تضعیف شده و
اعتراضات عمومی در آن کشور اوج گرفته بود .حرکت رسیدم.
مخبرالسلطنه «مردی نرم با َدمی گرم». اعتراضی که در اواخر قرن نوزدهم آغاز شده بود در شاه جلو در هتل ،با پالتوی سفید روی صندلی نشسته و
روز ۱۴جمادی الثانی ۱۳۲۴هجری قمری ( ۵اوت ۱۹۰۶ نخستین سالهای قرن بیستم تبدیل به حرکت انقلابی شد و عین الدوله صدراعظم و دیگر حضرات به صف ،در برابر
) دستخط مظفرالدین شاه مبنی بر تشکیل «مجلسی از به سقوط رژیم تزاری و روی کارآمدن رژیم سوسیالیستی شاه ایستادهاند .این عادت هر روزه شاه بود و در واقع
منتخبین شاهزادگان و علماء و قاجاریه و اعیان و اشراف و در میان کوچه مینشستند و ملتزمین رکاب هم به عادت
ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه» صادر در ۱۹۱۷انجامید. ایران از ده جا تعظیم و سر فرود آورده ،یک قدم جلوتر
انقلاب مشروطه ایران ،اندکی پس از مراجعت مظفرالدین رفته و مجددا تعظیم میکردند .تا به چند قدیمی رسیده و
شد. شاه به تهران و در دوران صدارت عبدالمجیدمیرزا عینالدوله
به موجب دستخط ملوکانه ،این مجلس طبقاتی وظیفه جرقه زد .میدانیم که انقلابات عموما محصول جرقهایست فرمایشات ملوکانه را اصغاء مینمودند.
داشت «در موارد لازمه ،در مهام امور دولتی و مملکتی و در مخزن باروت .در انقلاب اسلامی ایران ،انتشار مقالۀ بله قربان .بله قربان .قربانین اَُلُم .قربانین َُالُم بود که گوش
مصالح عامه مشاوره و مداّقۀ لازمه را به عمل آورده و به کذایی به امضای احمد رشیدی مطلق جرقهای بود در فضای همه را کر میکرد ،قدری دورتر در پشت یک نردهآهنی،
هیأت وزرای ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی مستعد انفجار .انقلاب فرانسه با یک درگیری در بازار کاغذ مردم از زن و مرد و بچه و غیره اجتماع کردهاند و صدای
ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال فروشها جرقه زد .انقلاب مشروطه نیز جرقهاش چوب زدن خنده و استهزاء آنها که درضمن یکی بعد از دیگری با صدای
امنیت و اطمینان عقاید خودشان را در خیر دولت و ملت و بلند «صدای گربه!!» نموده و لفظ گربه ،گربه ( )chat,chatرا
مصالح عامه و احتیاجات مهمه قاطبه اهالی مملکت بتوسط تجار قند توسط حاکم تهران بود. که در زبان فرانسه اشاره به لفظ شاه است تکرار مینمودند.
شخص اول دولت به عرض برسانند که به ص ّحۀ مبارک مو ّشح مخبرالسلطنه هدایت در «خاطرات و خطرات» مینویسد این منظره مایه شرمندگی و خجلت هر ایرانی رهگذری بود.
«ملت حکم آکومولاتور را دارد که بتدریج قوۀ برق درآن در حالی که شاه و همراهان پرمدعای او که صاحبان مقامات
و به موقع اجرا گذارده شود». جمع میشود ،بالاخره آتش میگیرد .امساک عین الدوله
احتشام السلطنه ،اما از علل و اسباب شورشی که به صدور دست به دست با تفرعن ،تندی و لجاج ،مقدمات آشوب و عناوین و القاب بودند ابدا توجهی بدان نداشتند.
فرمان و تاسیس حکومت مشروطه منجر شد ،یک روایت را ایجاد کرد .اخگری میخواست که آتش روشن شود .قند بالجمله ،در چنان موقعیتی ،شرفیاب حضور با هرالنور!
در تهران گران شد .علاءالدوله حاکم تهران است و مردی شدم و پس از اصغای فرمایشات ملوکانه ،شاه به گوشهای
«پدوفیلی» یا اَ َمرد بازی به دست می دهد. رفت ،بنده و عینالدوله را احضار کرد ،از من پرسید :حالت
دنباله دارد روسیه چطور است؟ خیلی تعجب کردم ،من از برلن میآیم
و سئوالات مربوط به آلمان را از من باید بنمایند ،نه روسیه!
وانگهی ،اول سئوال از حالت روسیه چه مناسبت دارد؟
معذالک عرض کردم چنانچه خاطر مبارک مستحضر است،
خوب نیست.
فرمودند ،مردم چه میگویند و از جان امپراطور چه
میخواهند؟ عرض کردم :مردم میخواهند ملت روس
هم مثل سایر ملل فرنگ دارای پارلمان مستقل و حکومت
مشروطه باشد و در این عصر دیگر سلطنت استبدادی خارج
از موقع بوده و قابل دوام نیست ،خوشبخت سلاطینی
هستند که به این مسأله به موقع پیبرده و همیشه پیشرو
ملت خود باشند نه اینکه ملت آنها را به زور به دنبال خود
بکشاند.
شاه دیگر کلمهای حرف نزد و جواب نداد .اما عینالدوله
به من گفت :به نظرم میآید دیوانه شدهای ،اینها چه
عرایضی است که میکنی!؟ گفتم :حضرت والا دیوانه نیستم
و دنیا را آن طور که هست می بینم ،وانگهی مسأله راجع
به روسیه است و شما قرابتی با امپراطور روس ندارید ،مثل
اینکه توجه نفرمودید ،که من اوضاع روسیه را به عرض