Page 21 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۰ (دوره جديد
P. 21
صفحه۲1شماره18۷۶ تابع اصول و قواعد مشخصی باشند تا هنگام بروز اختلافات غیرعض ِو آن است ،در ماده ،٢بند ،١قسمت الف،
جمعه ۵تا پنجشنبه 11مه ۲0۲۳ بتوان آنها را به نهادهای حل اختلاف ارجاع داد. یک معاهده معتبر بینالمللی را اینگونه تعریف میکند:
سرنوشت خود ،اصل تساوی حاکمیت کشورها و استقلال به دلیل پیچیدگی قواعد ناظر بر تعریف یک موافقتنامه، «معاهده عبارت است از یک توافق بینالمللی که میان
آنها ،اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها ،اصل میبایست به همان مقاولهنامه حقوق معاهدات مراجعه کشورها به صورت کتبی منعقد شده و مشمول حقوق
ممنوعیت تهدید به اعمال و یا کاربرد زور ،اصل احترام و کرد تا معیار روشنتری را به دشت آورد .مقاولهنامه در
رعایت جهانی حقوق بشر و آزادیهای اساسی همه افراد». بینالملل باشد».
باید باز هم یادآوری شود که این اصول معاهداتی از مقدمه خود این قواعد را روشنتر توضیح میدهد: مهمترین نکتهای که دراین تعریف باید مورد توجه قرار
ریشههای حقوق عرفی سرچشمه گرفتهاند و بنابراین اول« :صرف نظر از اینکه قوانین اساسی و سیستم گیرد ،موضوع مشمول حقوق بینالملل بودن است .ولی
کشورها باید خود را به رعایت آنها ملزم نگهدارند .همان اجتماعی کشورها چه باشد ،معاهده باید وسیله و ابزاری منظور از این مشمول بودن چیست؟ به عبارت بهتر ،چه
مقدمه مقاولهنامه حقوق معاهدات در بخش پایانی مقدمه برای توسعه همکاریهای مسالمتآمیز میان ملتها باشد». قواعد حقوقی بینالمللی باید ناظر بر انعقاد قراردادها
خود این استدلال حقوق عرفی را میپذیرد« :با تاکید این دراین ارتباط هرچند به ظاهر موافقتنامههای منعقده باشند که اگر نادیده گرفته شوند ،آن قراردادها را بیاعتبار
نکته که قواعد حقوق بینالمللی عرفی در مورد موضوعاتی میان جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی هدف خود را
توسعه همکاریهای مسالمتآمیز میان دو کشور میداند میسازند؟
مشمول این مقاولهنامه همچنان جاری خواهد بود». اما بدبینیها وقتی به حقیقت نزدیک میشود که مخفی در ابتدا به عنوان سنگ بنای حقوق بینالملل ،اصلیترین
نگهداشتن موافقتنامهها از سوی طرفین متعاهدین ،اهداف اینگونه قواعد در مقدمه منشور ملل متحد توضیح داده
استدلال دوم :قرارداد و یا قراردادهای مورد نظر ،اصل متفاوتی را دنبال میکنند .بنابراین ،حتی صرف نظر از عدم شده است« :ایجاد شرایطی که به موجب آن عدالت و احترام
مسلم عدم مداخله در امور داخلی کشورها را نیز هم به دسترسی به مفاد آن موافقتنامهها ،میتوان در سلامت به تعهدات ناشی از معاهدات و سایر منابع حقوق بینالملل
موجب مفاد مقاولهنامه حقوق معاهدات و هم بر اساس حقوقی آنها تردید روا داشت .از طرف دیگر زمزمههای میتواند حفظ شود» .این فراز از مقدمه منشور تاکید
منشور ملل متحد ،که پیشتر توضیح داده شد ،نادیده اعزام پنج هزار نفر از نیروهای امنیتی چین به ایران ،آن میکند که معاهده باید در ذات خود احترام بر تعهدات
گرفتهاند .البته مقاولهنامه حقوق معاهدات بطور مستقیم موافقتنامهها را از ماهیت اقتصادی و توسعه روابط را برانگیزد تا دیگر منابع حقوق بینالملل ،شامل حقوق
با اصل عدم مداخله نپرداخته است .اما در بخش مربوط به دوستانه خارج ساخته و ماهیتی امنیتی به آن میبخشد. بینالملل عرفی و یا اصول کلی حقوق بینالملل ،نیز قوام و
تفسیر معاهدات در ماده ۳۱ممنوعیت مداخله در امور این جنبه امنیتی بودن ناقض شرط اعتبار معاهده به موجب دوام پیدا کنند .بر این اساس بوده است که توسعه معاهدات
همان مفاد ماده یک ،بند الف کنوانسیون وین است که بینالمللی زمینههای احترام به همه توافقهای شفاف منعقد
داخلی دیگران را تایید میکند: تاکید میکند هر معاهده ،یا قراردادی باید مشمول قواعد شده را برای همکاری کشورها در امور اقتصادی ،اجتماعی و
«یک معاهده با حسن نیت و منطبق با معنای معمولی فرهنگی فراهم آورده است .اما هنوز دامنه قواعد بینالمللی
که باید اصطلاحات آن در سیاق عبارت و در پرتو موضوع و حقوق بینالملل باشد. ناظر بر معاهدات نیاز به توضیح بیشتری دارد .در اینباره
دوم« :اصل رضایت آزادانه ،قاعده حسننیت ،و قاعده میتوان گفت که منظور از قواعد ناظر بر معاهدات
هدف معاهده داده شود ،تفسیر خواهد شد». الزامآور بودن تعهدات باید به شکلی همگانی و جهانشمول بینالمللی این است که با حسن نیت[ ]۳کامل منعقد شوند.
بر اساس بند دوم ،بخش سوم از همان ماده ناظر بر یا در برگیرنده الزام به اصل وفای به عهد[ ]۴باشند هم در
تفسیر معاهده ،این سیاق باید بر «هر قاعده مرتبط حقوق مورد قبول قرار گرفته باشد». جریان شکلگیری قرارداد و هم به عنوان ضامن اجرای آن.
بینالملل که در روابط میان طرفیت قابل اجرا باشد» ،انطباق در اینجا باید به یک نکته هم توجه کرد .آیا منظور از یا اینکه برای همکاریهای مسالمتآمیز برای توسعه حقوق
داشته باشد .حال میتوان در نظر گرفت که چگونه این همگانی بودن این است که حتی کشورهایی هم که عضو بشر باشد .و در نهایت اینکه معاهده نمیتواند شامل ابعاد
قواعد حقوقی محکم در تدوین قراردادهای پنهان جمهوری مقاولهنامه حقوق معاهدات نیستند (مانند فرانسه یا ایران) و محتوایی باشد که در تناقض با قواعد آمره بینالمللی[]۵
اسلامی ایران با کشورهای چین و روسیه نادیده گرفته شده باید به مفاد آن پایبند باشند؟ نظریه حقوقی ناظر بر این
است .علاوه براین ،طبق بند ٢از ماده ٢منشور ملل متحد، پرسش مضون و محتوای همگانی (یعنی عدم استثنا) را قرار گیرد.
تعهد به اصل «حسن نیت» در این قرارداد محل تردید به دلیل اینکه ریشههای عمیق و محکمی در حقوق عرفی در این ارتباط مبانی حقوقی ناظر بر قراردادها بینالمللی
است .به سخن دیگر ،کلیه اعضاء به منظور تضمین حقوق دارند ،میپذیرد .یعنی حتی اگر کشوری عضو مقاولهنامه به شکلی دیگر توسط رویههای قضایی هم مورد تایید قرار
و مزایای ناشی از عضویت تعهداتی را که به موجب این حقوق معاهدات هم نباشد ،باید خود را به رعایت قواعد گرفته است .به عنوان مثال ،در دعوی قطر علیه بحرین
منشور بر عهده گرفتهاند ،میبایست با حسن نیت وارد حقوقی بینالملل ناظر بر معاهدات ملتزم نگهدارد .حال با در نزد دادگاه بینالمللی دادگستری درباره اختلافات میان
معاهدات بینالمللی شوند .پنهان نگهداشتن مفاد معاهده در نظر داشتن این موضع حقوقی محکم ،به نظر میرسد که دو کشور بر سر جزایر هوار و مبتنی بر دو قرارداد که در
را میتوان به عنوان مصداق روشن عدم حسن نیت طرفین، این قاعده دوم برای شناسایی اعتبار معاهده نیز بنا بر دلایلی سالهای ۱۹۸۷و ۱۹۹۰میان دو کشور منعقد شده بود،
که در پی میآید ،توسط دو دولت امضاکننده نقض شده قاضی شی ِگرو اودا در دادگاه بینالمللی دادگستری در نظریه
مورد تردید قرار داد. است .چند استدلال را برای این داعیه میتوان توضیح داد. مخالف خود بیان داشت که معاهدهای میتواند معتبر
باشد که به معنی واقعی کلمه شکل گرفته باشد« :من
استدلال سوم :اصل احترام و رعایت جهانی حقوق بشر و استدلال اول :با درنظر داشتن اصول حقوق بینالملل مندرج نظر نسبتاً قاطعی دارم که در دسامبر ،۱۹۸۷هیچ معاهده
آزادیهای اساسی همه افراد ،که روح حاکم بر ملل متحد را در منشور ملل متحد ،یعنی اصل برابری حقوق ملتها و یا مقاولهنامهای به معنای واقعی کلمه در ماده (۳۶)۱
تشکیل میدهد ،در این قرارداد رعایت نشده است .اسناد حق آنها در تعیین سرنوشت خود ،اصل تساوی حاکمیت اساسنامه (دادگاه بینالمللی دادگستری) وجود نداشته
حقوقی متعددی شالوده خود را بر احترام به حقوق بشر و کشورها و استقلال آنها ،همانگونه که در بالا توضیح داده است» .او ادامه میدهد که همچنین میتوان به این نکته
آزادیهای اساسی قرار دادهاند .منشور در بند اول مقدمه شد ،چنین قراردادهایی نمیتوانند اعتبار حقوقی داشته اشاره کرد که قطر که موافقتنامه دسامبر ۱۹۸۷را مبنای
تصریح میکند که اعضای آن «ایمان خود به حقوق اساسی باشند .افزون بر این ،اصل برابری حقوقی (حاکمیتی) صلاحیت دیوان میداند ،آن توافقنامه را نزد دبیرخانه
بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی کشورها این ضرورت را نیز ایجاب میکند که برابری حقوق سازمان ملل ثبت نکرده است ،در حالی که توافقنامه ۱۹۹۰
حقوق مرد و زن و چنین بین ملتها اعم از کوچک و بزرگ و مسئولیتهای طرفین و اراده آزاد آنها نیز رعایت شود. را به ثبت رسانده است« :این واقعیت ممکن است انسان را
و ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت و احترام الزامات حال ،اقرار سخنگوی دولت روحانی مبنی براینکه دولت به این تردید بیندازد که آیا قطر همیشه موافقتنامه دسامبر
ناشی از عهدنامهها و سایر منابع حقوق بینالملل و کمک به چین مایل نیست متن آن قراردادها فاش شود ،و یا اظهارات ۱۹۸۷را یک معاهده را به معنی واقعی کلمه تلقی کرده
پیشرفت اجتماعی و شرایط زندگی بهتر با آزادی بیشتر» اعلام برخی دیگر از مقامات که به دلیل خطر دسترسی کشورهای است» ]۶[.درواقع ،قاضی اودا اختلاف میان دو قرارداد را
میدارند .این ایمان به حقوق ذاتی بشر ضرورت حفظ صلح و غربی ،این قراردادها نباید آشکار باشند ،همگی این ظن را از نقطه نظر ثبت آنها در نزد دبیرخانه ملل متحد مبنای
امنیت بینالمللی است .مقاولهنامه حقوق معاهدات ضرورت به یقین نزدیک میسازد که اصل برابری حقوقی ملتها نظر مخالف خود قرار داده و توافقنامه سال ۱۹۸۷را به
متابعت از این تصریحات منشور را مورد تاکید قرار میدهد: در این قراردادها رعایت نشده است .برای اثبات این مدعا معنی واقعی کلمه مورد تردید قرار میدهد .هنگامی که
«با در نظر داشتن اصول حقوق بینالملی مندرج در منشور علاوه بر متن صریح منشور ملل متحد ،یکبار دیگر بخشی از این نظریه را در کنار دیگر قواعد صحت معاهدات قرار
مل متحد ،مانند اصل تساوی حقوق ملتها و حق آنها در میدهیم در مییابیم که هم اصول حقوق بینالملل و هم
تعیین سرنوشت خویش ،اصل تساوی حاکمیت کشورها و مقاولهنامه حقوق معاهدات در اینجا آورده میشود: رویههای قضایی توافق نظر دارند که موافقتنامهها باید
«اصل تساوی حقوق ملتها ،حقوق آنها در تعیین
استقلال آنها…».
از آنجاییکه مقاولهنامه حقوق معاهدات یا کنوانسیون
وین ناظر بر همه قراردادها و معاهدات بینالمللی