Page 24 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۶ (دوره جديد
P. 24
«حزب رستاخیز» در اختیار داشت نتوانست تظاهراتی مانند تظاهرات جنبش صفحه۲4شماره188۲
و ا ّما در مورد حزبی که به همین نام رستاخیز در پایان رستاخیز ملی ترتیب دهد که مردم خودشان با پای خود جمعه ۲۶خرداد تا 1تیرماه 140۲خورشیدی
دوران پادشاه درست شد .در اسفندماه ۱۳۵۳از وزارت و با عشق و علاقه به ایران در تظاهرات شرکت کنند و از
دربار به من اطلاع دادند که روز یازدهم همان ماه ،ساعت دل شعار بدهند و کف بزنند و پاینده ایران بگویند .بیشتر به هر حال ،کیهان را با ناراحتی بسیار ترک کرد.
چهار بعد از ظهر ،به کاخ نیاوران بروم و در جلسهای که کسانی که عضویت حزب دولتی ایران نوین را میپذیرفتند ولی میدانستم که او گزارش ملاقات را به عرض شاهنشاه
در حضور شاهنشاه تشکیل میشود شرکت کنم .آن روز کسانی بودند که دنبال مقام یا نفوذ و یا پول بودند .در خواهد رساند .مترصد بودم ببینم چه پیش خواهد آمد .کم
سرساعت ۴بعد ازظهر به کاخ نیاوران رفتم دیدم بسیاری جنبش رستاخیز ملی خبری از مقام و پول و نفوذ نبود. کم زمزمه تبدیل کانون مترقی به حزب از گوشه و کنار و
از شخصیتهای مملکتی مانند نخست وزیر ،رؤسای حتی از زبان اعضای کانون شنیده میشد و طولی نکشید
مجلسین ،عدهای از وزراء و نمایندگان مجلس سنا و شورای درجنبش رستاخیز همه با صدای بلند میخواندند: که «حزب ایران نوین» تأسیس گردید .تفاوت بین «رستاخیز
ملی و مدیران روزنامهها و همچنین خبرنگاران و عکاسان ای هموطن برخیز این زمان ملی» و «حزب ایران نوین» بیشتر از این جهت بود که اولی
روزنامههای داخلی و خارجی نیز حضور دارند .علاوه براین، تا گردد آباد کشور ایران چند ساله و مردمی بود و دومی حزب یکشبه و دولتی.
دوربینهای تلویزیون و دستگاههای رادیو در سالن نصب با عشق ایران برپا خیز تفاوت سومی هم وجود داشت :جنبش رستاخیز متکی به
شده بود تا بیانات شاهنشاه در سراسر کشور پخش شود. با پرچم این رستاخیز کمک بسیار محدود مردم بود در صورتی که «حزب ایران
حدس زدم که باید خبر مهمی باشد .سر ساعت ۴بعد از ظهر مردم در تالار کیهان نوین» بودجهای نامحدود داشت و از نفوذ و امکانات دولت
رئیس تشریفات دربار تشریففرمایی شاهنشاه را اعلام نمود و
شاهنشاه تشریففرما شدند و پشت میکروفون قرار گرفتند. در مورد تالار کیهان و ارتباط آن با جنبش رستاخیز ملی نیز در سراسر کشور بهره میبرد.
شاهنشاه ابتدا درباره اوضاع آشفته ایران قبل از سلسله باید توضیح بدهم که در آغاز تالار کیهان اختصاص به با این تفاوتها که وجود داشت باز ما آماده بودیم که
پهلوی و از پیشرفتهای کشور در زمان سلطنت رضاشاه پذیرایی از مهمانان کیهان داشت .بعدها که کیهان توسعه راه خودمان را ادامه دهیم و رستاخیز ملی را مردمیتر
یافت ،مراجعهکنندگان نیز در تالار کیهان پذیرایی میشدند سازیم ولی پس از چندی با جریان تازهای روبرو شدیم.
و نویسندگان و خبرنگاران به دیدن آنها میرفتند و مطالب در سخنرانیها آنقدر نام شاهنشاه را میبردند و زندهباد
شاه میگفتند و کف میزدند که سخنرانیها تحتالشعاع
شهبانو فرح و محمدرضاشاه پهلوی شعارها قرار میگرفت .مانند این بود که جمعیتی را
آوردهاند که فقط فریاد کنند «زندهباد شاه ،شاه ،شاه ».تملق
و در دوره سلطنت خودشان که مخصوصاً در اثر انقلاب آنان را برای چاپ در ان یا نشریات دیگر یادداشت میکردند. و چاپلوسی را به حد کمال رسانده بودند .این زیادهرویها
شاه و مردم نصیب مردم ایران شده است بیاناتی فرمودند. بیشتر مراجعهکنندگان اعضای انجمنهای محلی و و تملقگوییهای «حزب ایران نوین» دردسری برای جنبش
قسمت دوم بیانات شاهنشاه بسیار بسیار مهم بود و به کارمندان دولت یا بخش خصوصی ،ورزشکاران ،فرهنگیان رستاخیز [جنبش مربوط به کیهان] شد .از مقامات امنیتی به
نظر میآمد که آنچه قبل ًا فرموده بودند مقدمهای بود برای و هنرمندان و بازاریان بودند .تالار کیهان پیش از جنبش ما مراجعه کردند که علت اینکه در تظاهرات رستاخیز مانند
اعلام آن تصمیم مهمی که اتخاذ فرموده بودند .آن تصمیم رستاخیز ملی ساخته شده بود .البته پس از اینکه رستاخیز تظاهرات «حزب ایران نوین» شعار زندهباد شاه را تکرار
این بود به زبان شاهنشاه :به کسانی که به قانون اساسی- ملی فعالیتهای خود را شروع کرد برای انجام برخی مراسم نمیکنیم و فقط به یکبار اکتفا میکنیم چیست .ما نتوانستیم
نظام شاهنشاهی و انقلاب ششم بهمن عقیده دارند -ما از تالار کیهان هم استفاده میشد .رفت و آمد به تالار کیهان به این مقامات بفهمانیم که تمام اصول رستاخیز و همه این
امروز این پیشنهاد را میکنیم .ما امروز یک تشکیلات جدید روز به روز توسعه مییافت .آمار ماهانه نشان میداد بطور سخنرانیها و تظاهرات درباره انقلاب شاه و مردم است که
سیاسی را پایهگذاری میکنیم و اسمش را هم بد نیست از بیست سال پیش توسط کیهان شروع شده و بیست سال
بگذاریم رستاخیز ایران یا رستاخیز ملی ،ببینید چنین متوسط روزی بیش از صد نفر در تالار پذیرایی میشدند. هم است ،یعنی از اولین روز انتشار کیهان ،که ما درباره
سابقهای بوده یا نبوده یکی از این اسمها را انتخاب میکنیم این رفت و آمدها از لحاظ روابط عمومی نیز برای کیهان
مفید بود زیرا کسانی که به تالار کیهان میآمدند قسمتهای همین اصول نوشتهایم و باز هم خواهیم نوشت.
به شرطی که اشکالات حقوقی یا قانونی نداشته باشد. مختلف مؤسسه را نیز میدیدند و مشاهدات خود را برای ولی مقامات امنیتی از ما میخواستند که بجای یکبار
از اینکه شاهنشاه اسم «رستاخیز ملی» رابرای حزب جدید دوستان و آشنایان حکایت میکردند .همچنین رسم بر این چندین بار اسم شاه برده شود و برای هر بار مردم
انتخاب فرمودند ی ّکه خوردم و هاج و واج ماندم؛ پیش خود شده بود که هروقت سمیناری یا کنفرانسی در تهران تشکیل شرکتکننده چندین بار زندهباد شاه ،شاه ،شاه بگویند .آنها
میگفتم مگر ممکن است که شاهنشاه پس از ده دوازده میشد نمایندگانی که چه از خارج و چه از شهرستانها به از ما انتظار داشتند که بیشتر وق ِت سخنران به «زندهباد
سال هنوز اسم رستاخیز ملی را به خاطر داشته باشند و آن تهران میآمدند یک روز مهمان کیهان بودند و پس از صرف شاه» اختصاص داده شود تا به اصل سخنرانی .این خواسته
را مناسبترین اسم برای حزب جدید بدانند؟ همچنین از ناهار یا شام از کیهان بازدید میکردند و فیلمهای کیهان و مأموران همان چیزی بود که ما از آن فرار میکردیم ،نه برای
خودم میپرسیدم چرا شاهنشاه آن روزی که رستاخیز ملی رستاخیز ملی را مشاهده میکردند و با خاطره خوبی کیهان را اینکه از بردن نام شاهنشاه بیم داشتیم ،بلکه از آن رو که
تمام ایران را فرا گرفته بود و اسمیهم از «حزب ایران نوین» ترک میکردند .خبرنگاران و نویسندگان کیهان نیز با استفاده اگر این کار را میکردیم مردم تصور میکردند جنبش ما یک
نبود این تصمیم را اتخاذ نفرمودند؟ تصمیم داشتم در یکی از فرصت پرسشهای خود را با مهمانان در میان میگذاشتند حرکت دولتی است و در نتیجه موفقیتهایی که به دست
از شرفیابیها این سؤال را مطرح کنم ولی موقعیت اجازه و یا به آنها توضیح میدادند و به این ترتیب آشنایی بسیار
نزدیکی بین بازدیدکنندگان و کیهانیها ایجاد میشد. آورده بودیم باطل میشد.
نداد و هنوز هم که این خاطره را مینویسم این به هر حال ،دخالت مأموران ادامه پیدا کرد و کار به جایی
رسید که مأموران در تظاهراتی که در تهران برپا میشد
نیز دخالت و کارشکنی میکردند .برای اینکه کار به زد و
خورد و پیشامدهای دیگر نرسد جلسهای با شرکت نمایندگان
کانونهای رستاخیز ترتیب دادیم و موضوع را مطرح کردیم
و به این نتیجه رسیدیم که باید تا آنجا که ممکن است تعداد
سخنرانیها را کم کنیم و تظاهرات برپا نکنیم و بیشتر به
انجام مسابقات ورزشی اکتفا کنیم و همین برنامه اجرا شد.
بعدها متوجه شدم که اگر ما به برگزاری تظاهرات ادامه
میدادیم با مشکلات و کارشکنیهای فراوانی مواجه
میشدیم که نه تنها جنبش رستاخیز را متلاشی میساخت،
کیهان را هم تهدید میکرد .البته من به روی خودم نمیآوردم
ولی خوب میدانستم که در پشت پرده عامل اصلی این
کارشکنیها نخست وزیر و «حزب ایران نوین» است .آنها با
تمام امکانات مالی و دولتی که در اختیار داشتند نمیتوانستند
تظاهراتی مانند تظاهرات رستاخیز ملی برپا کنند.
تصور میکنم که حزب دولتی ایران نوین برای ده سال
در سراسر کشور ی ّکهتاز بود ولی حتّی با بودجه کلانی که