Page 25 - (کیهان لندن - سال سى و نهم ـ شماره ۴۱۶ (دوره جديد
P. 25

‫صفحه‌‌‌‪‌‌۲‌‌‌5‬شماره‌‪188۲‬‬                                 ‫مرتفع میگردید‪ .‬این اتفاق و سوء تفاهم در سالهای اول‬                          ‫سؤال برای من مطرح است‪.‬‬
‫جمعه ‪ 1۶‬تا پنجشنبه ‪ ۲۲‬ژوئن ‪۲0۲۳‬‬                                                                                     ‫من از شرفیابی آن روز هم خوشحال بودم و هم بسیار‬
                                                         ‫کیهان به ندرت اتفاق میافتاد ولی در سالهای بعد نظایر‬        ‫متأسف و ناراحت‪ .‬خوشحال بودم که دیدم پس از ده‬
‫سؤالی بکنم‪ .‬با ناراحتی فرمودند‪« :‬از ما کسی سؤال نمیکند‬                                                              ‫دوازده سال که از جنبش رستاخیز ملی گذشته بود شاهنشاه‬
‫ولی بگوئید‪ ».‬عرض کردم‪« :‬چرا هروقت اراده میفرمائید که‬     ‫زیادی داشت‪ ،‬اگر برنامهای مطرح میشد که با س ّنت و یا‬        ‫فعالیتهای ما را تایید فرمودند و با انحلال دو حزب دیگر‬
‫درباره مطلب مهمی چه داخلی چه خارجی مقالهای نوشته‬         ‫ساختار فرهنگی‪ -‬اجتماعی کشور‪ ،‬یا خواستهای رهبران‬            ‫نسبت به هر دو حزب که به دست دولت و با بودجه‬
‫شود امر میفرمائید کیهان بنویسد و هرزمانی که شاهنشاه‬      ‫مذهبی تضاد داشت (فرضاً اصلاحات ارضی‪ ،‬حق رای زنان‬           ‫دولت اداره میشد عدم رضایت خود را اعلام فرمودند‪ .‬ا ّما‬
‫اراده میفرمایند که مصاحبه صورت گیرد میفرمایید سردبیر‬                                                                ‫ناراحت و متأثر بودم زیرا میدیدم که این حزب سرنوشتی‬
‫کیهان یا «کیهان اینترنشنال» شرفیاب شود؟» شاهنشاه‬                                         ‫یا تغییر تقویم)‪.‬‬           ‫مانند سایر احزاب دولتی خواهد داشت و طولی نخواهد‬
‫فرمودند برای اینکه تیراژ این دو روزنامه خیلی بالا است‬    ‫‪-‬آیا شما قبلاً در جریان قرار میگرفتید و زمینهسازی‬          ‫کشید که از بین خواهد رفت‪ .‬حزب باید به دست مردم و‬
‫و خبرگزاریها و خبرنگاران خارجی بیشتر از این دو روزنامه‬   ‫میکردید یا اینکه کیهان و شما هم مثل دیگر مردم همان روز‬     ‫برای مردم درست شود‪ .‬جنبش رستاخیز ملی کیهان جز این‬
                                                         ‫از رادیو و خرنگاران خود خر را میشنیدید و درباره چگونگی‬
        ‫برای فرستادن گزارشهای خود استفاده میکنند‪.‬‬        ‫برخورد با موضوع تصمیم میگرفتید و مشورت میکردید؟‬                                            ‫هدفی نداشت‪.‬‬
‫وقتی متوجه شدم که شاهنشاه دیگر ناراحت نیستند‬                                                                        ‫‪-‬آیا در اموری مانند انتخاب وزیران‪ ،‬طرحهای مهم‬
‫خدمتشان عرض کردم اکنون اجازه فرمایید حضورتان عرض‬         ‫دکتر مصباحزاده‪ :‬به ندرت اتفاق میافتاد برنامهای مطرح‬        ‫مملکتی مورد مشورت شاه یا لااقل نخست وزیران او قرار‬
‫کنم چرا این مأموران عالیرتبه دولت که شرفیاب میشوند‬
‫از کیهان شکایت میکنند‪ .‬برای اینکه انتظار دارند که هرچه‬   ‫باشد و ما از آن اطلاع قبلی نداشته باشیم و اگر چنین اتفاقی‬                                     ‫میگرفتید؟‬
‫از خبر و عکس برای ما میفرستند تمام آنها را چاپ کنیم!‬                                                                ‫دکتر مصباحزاده‪ :‬در یکی دو سال اول انتشار کیهان‬
‫کاری که از کیهان ساخته نیست و کیهان آن خبر و عکسی‬        ‫میافتاد بیشتر اوقات کوتاهی و غفلت از خود ما بود‪ .‬اما‬       ‫دولتها میآمدند و میرفتند و به ما کاری نداشتند ولی‬
‫را چاپ میکند که مردم آن را با علاقه بخوانند‪ .‬کیهان باید‬                                                             ‫ما با آنها کار داشتیم‪ .‬شمارهای از کیهان نبود که در آن چند‬
‫روزنامه مردمی بماند و مردم به آن اطمینان و اعتماد داشته‬  ‫در چند مورد که اسم بردهاید مانند اصلاحات ارضی و حق‬
‫باشند نه یک روزنامه دولتی و دوستیابی! ما با پادشاه و‬
‫مردم سر و کار داریم و اگر روزی از این راه منحرف شویم‬     ‫رای زنان‪ ،‬ما روزشماری میکردیم که هرچه زودتر این لوایح‬
‫طولی نخواهد کشید که کیهان تیراژش را از دست خواهد‬
                                                         ‫تصویب شود؛ این اصلاحات از خواستهای اولیه کیهان بود‬
                    ‫داد و ناچار تعطیل خواهد شد‪.‬‬
‫در این شرفیابی از فرصتی که دست داده بود استفاده‬          ‫و از مدتها پیش از کم و کیف آن آگاه بودیم‪ .‬ا ّما در مورد‬
‫کردم و به عرض رساندم که در این سال تیراژ کیهان به مرز‬    ‫تغییر تقویم ما اطلاع قبلی نداشتیم و با انتشار خبر از آن‬
‫یک میلیون خواهد رسید؛ شاهنشاه بسیار مرا مورد محبت و‬
‫عنایت قرار دادند و مرا مرخص فرمودند‪ .‬روز بعد آقای هویدا‬  ‫دکتر صدرالدین الهی و دکتر مصباحزاده‬
‫به من تلفن کرد و گفت‪« :‬خوب چغلی مارا به ارباب کردی‪».‬‬
                                                         ‫آگاه شدیم‪ .‬روش ما نسبت به لایحه تغییر تقویم با لوایح‬       ‫مقاله انتقادی از دولت نداشته باشیم‪ .‬طولی نکشید که‬
          ‫یک سوء تفاهم‪ :‬چاپ عکس بزرگ خمینی‬                                                                          ‫کیهان به عنوان یک روزنامه سیاسی و با نفوذ و مترقی‬
‫در مورد چاپ عکس آیتالله خمینی‪ ،‬خودتان بهتر‬               ‫اصلاحات ارضی و حق رای زنان بسیار متفاوت بود‪ .‬در مورد‬       ‫شناخته شد و در محافل سیاسی چپ و راست مطرح شد‪.‬‬
‫میدانید که وقتی خبر مهم باشد با عکس چاپ میشود‪.‬‬                                                                      ‫علاوه بر این‪ ،‬تیراژ روزنامه به سرعت بالا میرفت و همه‬
‫نمیدانم به چه علتی دراین مورد غفلت شده بود‪ ،‬شاید‬         ‫تغییر تقویم بین کیهانیها اختلاف نظر شدید بود و بیشتر‬       ‫جا صحبت از آن بود‪ .‬کم کم دولتها به سراغ ما میآمدند‬
‫به دلیل اشاره مقامات امنیتی‪ ،‬که کیهان از ابتدا خبرهای‬                                                               ‫و سعی میکردند که همکاری کیهان را جلب کنند‪ .‬ولی‬
‫مربوط به آیتالله خمینی را بدون عکس چاپ میکرد‪ .‬در‬         ‫مخالف تغییر تقویم بودند و به همین علت ما به دادن خبر‬       ‫ما نمیتوانستیم دربست و کورکورانه از آنها حمایت کنیم‪.‬‬
‫عین حال خودمان متوجه بودیم که به زودی باید به شکلی‬                                                                  ‫کیهان اهداف و برنامههایی داشت‪ .‬هر دولتی که در راه‬
‫این عکس را چاپ بکنیم که هم این غفلت را جبران کرده‬         ‫آن اکتفا کردیم و موضوع را به بحث و گفتگو نکشاندیم‪.‬‬        ‫کیهان قدم برمیداشت و یکی از خواستههای ما را انجام‬
‫باشیم و هم اینکه دیگر مردم برای دیدن عکس آیتالله به‬                                  ‫کارشکنی دولتیها‬                ‫میداد ما از آن دولت در آن مورد خاص پشتیبانی میکردیم‬
‫ماه نگاه نکنند‪ .‬ولی برای اینکه دردسر کمتری داشته باشیم‬                                                              ‫ولی اگر فردای آن روز همان دولت اقدامی میکرد که ما آن‬
‫با روزنامه اطلاعات قرار گذاشتیم که هروقت بخواهیم‬         ‫‪-‬پادشاه که به قول خودتان سرمایه تأسیس کیهان را تامین‬       ‫را تایید نمیکردیم مقاله یا مقالاتی در مخالفت با دولت در‬
                                                         ‫کرده بود در برابر روش کیهان در سالهای آخر چه نظری‬          ‫آن مورد خاص مینوشتیم‪ .‬به همین جهت از هیچ نخست‬
           ‫عکس را چاپ کنیم با هم این کار را بکنیم‪.‬‬       ‫به شما و کیهان داشت؟ به عنوان نمونه‪ ،‬پس از چاپ عکس‬         ‫وزیری نمیتوانستیم دربست و در همه موارد پشتیبانی‬
‫تصور میکنم روز نهم یا دهم شهریور‪ ۵۷‬ماه بود که‬            ‫تمامصفحهآیتاللهخمینیدرکیهان‪،‬شماباچهعکسالعملی‬               ‫کنیم‪ .‬طبیعی بود که آن نخست وزیر هم علاقهای نداشت‬
‫کیهان به دستم رسید و دیدم عکس آیتالله‪ ،‬نه تمام صفحه‬      ‫از طرف ایشان و یا دولت و نظامیان مواجه شدید؟‬               ‫که درباره انتخاب وزیران طرحهای مملکتی با ما مشورت‬
‫ولی بزرگ و با آب و تاب‪ ،‬چاپ شده است‪ .‬با خودم گفتم‬
‫چه شده‪ ،‬چه اتفاقی افتاده که این عکس چاپ شده است؟‬         ‫دکتر مصباحزاده‪ :‬خوب به خاطر دارم‪ ،‬سال آخر نخست‬                                      ‫کند و نظر ما را بخواهد‪.‬‬
‫من آن روز تا ساعت ‪ ۲‬بعد از ظهر در کیهان بودم و کسی‬                                                                  ‫ا ّما در مورد شاهنشاه اینطور نبود‪ .‬ایشان کیهان را مرتب‬
‫صحبت از چاپ عکس نمیکرد‪ .‬به کیهان رفتم و دیدم قضیه‬        ‫وزیری هویدا بود که روزی شاهنشاه مرا احضار فرمودند‪.‬‬         ‫میخواند‪ .‬ما هم از نظریات ایشان آگاه بودیم‪ .‬خواستههای‬
‫از این قرار است‪ :‬در آن روزها شایعات بسیار بود‪ .‬یکی از‬                                                               ‫ایشان همان خواستههای ما بود و در همان راه قدم بر‬
‫این شایعهها که هر روز زیادتر میشد این بود که دولت‬        ‫در این شرفیابی از برخوردی که فرمودند متوجه شدم‬             ‫میداشتیم‪ .‬اگر هم مطلبی در کیهان چاپ میشد که موجب‬
‫با آیتالله خمینی مشغول مذاکره است که ایشان به ایران‬                                                                 ‫ناراحتی شاهنشاه میشد با توضیحاتی که داده میشد‬
‫برگردند‪ .‬همزمان با این شایعه روزی یک هواپیما به بغداد‬    ‫ایشان ناراحت و حتی عصبانی به نظر میرسند‪ .‬بدون‬
‫میرود و شایعه این بود که هواپیما به بغداد رفته است که‬
‫آیتالله خمینی را به تهران بیاورد‪ .‬خبرنگار کیهان آن روز‬   ‫هیچ مقدمهای فرمودند‪« :‬ما از دست کیهان و شما چه باید‬
‫به نخست وزیری میرود که در خصوص این شایعه خبری‬
‫به دست آورد‪ .‬بعد از ظهر دیروقت نخست وزیر به دفترش‬        ‫بکنیم؟ مسئولین مملکتی را که میبینم‪ ،‬از نخست وزیر‬
‫میآید‪ .‬در سرسرای نخست وزیری خبرنگار ما شریف امامی‪،‬‬
‫نخست وزیر‪ ،‬را میبیند و سؤال میکند که «آیا این خبر‬        ‫گرفته تا مقامات امنیتی و وزراء و استانداران‪ ،‬همه از شما‬
‫درست است که امروز یک هواپیما به بغداد رفته تا آیتالله‬
‫خمینی را به تهران بیاورد؟» نخست وزیر جوابی نمیدهد و‬              ‫شکایت دارند که خبرهای آنها را چاپ نمیکنید‪».‬‬
‫تبسم میکند‪ .‬خبرنگار کیهان این تبسم نخست وزیر را پاسخ‬
                                                         ‫متوجه شدم که دستی در کار است و میخواهند برای‬
     ‫مثبت تلقی میکند و سراسیمه به کیهان میرود و‬
                                                         ‫کیهان پروندهسازی کنند و نظر پادشاه را نسبت به ما عوض‬

                                                         ‫کنند‪ .‬اجازه خواستم قبل از اینکه پاسخ ایشان را عرض کنم‬
   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29   30