Page 13 - (کیهان لندن - سال چهلم ـ شماره ۴۴۰ (دوره جديد
P. 13

‫صفحه‌‌‌‌‪‌‌‌1‌3‬شماره‌‪1۹0۶‬‬                                ‫دی ‪( ۱۳۴۰‬ژانویه ‪ )۱۹۶۲‬برگذار شد دیگر عملا یك جریان‬       ‫البته زنها خیلی دوستش داشتند و وجهه زیادی‬
‫جمعه ‪ 1‬تا پنجشنبه ‪ ۷‬دسامبر ‪۲0۲۳‬‬                         ‫چپ بودیم و كم و بیش با برنامه عمل میكردیم‪ .‬حرف‬           ‫داشت‪ .‬یكی از دخترها میگفت‪« :‬اگر این پرویز نیمنگاهی‬
                                                        ‫اصلیمان این بود كه كمیته مركزی حزب توده در مهاجرت‬        ‫به من بكند‪ ،‬حاضرم همه زندگیام را بدهم‪ ».‬و پرویز به‬
‫میبایست به مهدی رجوع میكردند و لیست مسؤولان و‬           ‫با بیعملی خود از مبارزه انقلابی دست شسته است‪ .‬صحنه‬       ‫تقاضاهایی كه میشد روی خوش نشان نمیداد و میگفت‪:‬‬
                    ‫فعالان حزب را از او میگرفتند‪.‬‬       ‫اصلی نبرد در ایران است و باید عزم را جزم كرد و به ایران‬  ‫«مامسؤولیتاجتماعیداریم‪».‬میخندیدومیزدبهشوخی‪.‬‬

                 ‫=مهدی را اولین بار كی دیدی؟‬                      ‫بازگشت‪ .‬نیكخواه با این برنامه به ایران رفت‪.‬‬                     ‫=دیگر چه خصوصیاتی داشت؟‬
‫در كنگره كنفدراسیون در پاریس‪ .‬ادعا میكرد كه با‬                                                                   ‫شوخطبع و سخنوری درجه اول بود كه حرفش به دل‬
‫كیانوری ارتباط دارد و شاید درست میگفت‪ .‬شاید هم حزب‬      ‫=او پیش از بازگشت به ایران با فعالان سیاسی تماس‬          ‫مینشست‪ .‬برجستگی ویژهای داشت كه در همان لحظه‬
‫توده دو دوزهبازی میكرد‪ .‬یعنی از یك طرف از مهدی بد‬               ‫گرفته و آخرین قرار و مدارها گذاشته شده بود‪.‬‬      ‫اول به چشم میخورد و آن خصوصیت رهبریاش بود‪ .‬به‬
                                                                                                                 ‫هر كاری دست میزد موفق بود‪ .‬از تحصیل تا سیاست‪.‬‬
           ‫میگفت و از طرف دیگر با او تماس داشت‪.‬‬         ‫همین طور است‪ .‬خاطرم هست پرویز وقتی به ایران‬              ‫از ریاضیات تا مقالهنویسی‪ ،‬همه فن حریف بود‪ .‬گمان‬
                                                        ‫میرفت از آلمان نامهای به من نوشت و گفت‪« :‬میدانم از‬       ‫میكنم این روند بعدی زندگیاش نیز محصول همین حالت‬
‫=بعید میدانم چنین باشد‪ .‬سندی درونی از حزب‬               ‫آن چه مینویسم خیلی ناراحت خواهی شد‪ .‬چون برخلاف‬           ‫استثنایی بود‪ .‬در دادگاه و زندان مقاوم و استوار ماند‪ .‬اما‬
‫توده در دست است كه طی آن دانشجویان مدافع حزب‬            ‫قراری كه گذاشته بودیم در مونیخ با مهدی خانبابا تهرانی‬    ‫وقتی تصمیم گرفت تغییر عقیده دهد و از رژیم شاه دفاع‬
‫را به همكاری با جبهه ملی‪ ،‬اما مخالف با نیروی سوم فرا‬                                                             ‫كند‪ ،‬دیگر كسی جلودارش نبود و تا به آخر رفت‪ .‬در نهایت‬
                                                                                        ‫تماس گرفتهام‪».‬‬           ‫نیز‪ ،‬هنگامی كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مرگ‬
            ‫میخواند‪ .‬این با ادعای تو جور درنمیآید‪.‬‬
‫درست است‪ .‬اما تا كنگره پاریس هنوز از جبهه ملی‬                               ‫=مگر چنین قراری داشتید؟‬                     ‫محكوم شد تا آخرین لحظه از عقایدش دفاع كرد‪.‬‬
‫خبری نبود‪ .‬ما بودیم و نیروی سوم و از میان آنها منوچهر‬           ‫خیلی سفارش كرده بودم با مهدی تماس نگیرد‪.‬‬
‫هزارخانی و ناصر پاكدامن خیلی فعال بودند‪ .‬مهدی نیز‬                                                                 ‫=مقوله قدرت در خصوصیاتش چه جایگاهی داشت؟‬
‫در مونیخ با خسروخان قشقایی نزدیك بود و با همكاری‬                                            ‫=چرا؟‬                ‫نیكخواه صد در صد قدرت طلب بود و بیشتر سیاسیكار‬
‫محمد عاصمی و محمود گودرزی نشریه «باختر امروز»‬           ‫چون حرف توی دهانش بند نمیشد و كار خودش را‬
‫را درمیآوردند‪ .‬در آستانه تشكیل كنگره كنفدراسیون در‬      ‫میكرد‪ .‬خیلی از بچهها به این نتیجه رسیده بودند كه به‬                        ‫تا آدم تئوریك‪ .‬سازمانده و عملگرا‪.‬‬
‫پاریس‪ ،‬همكاری همهجانبهای میان جامعه سوسیالیستهای‬
‫ایرانی در اروپا و جبهه ملی بهوجود آمده بود و این دو در‬                     ‫این ترتیب نمیشود با او كار كرد‪.‬‬                             ‫=چه مشغولیاتی داشت؟‬
‫مبارزه با حزب توده با یكدیگر متحد بودند‪ .‬بر این اساس‬                                                             ‫شطرنج بازی میكرد و با هم به شنا میرفتیم‪ .‬صبح تا شب‬
‫میتوان گفت سندی كه از آن صحبت میكنی بهدور از‬            ‫=اما شما جز این كردید‪ .‬مهدی چندی بعد‪ ،‬از‬
‫واقعیات و بر اساس ذهنیات رهبران حزب توده در آلمان‬       ‫برگذاركنندگان نخستین كنفرانس تداركاتی سازمان انقلابی‪،‬‬                                    ‫درس میخواند‪.‬‬

                            ‫شرقی تهیه شده بود‪.‬‬                           ‫در اردیبهشت ‪ ۱۳۴۳‬در مونیخ شد‪.‬‬

‫پرویز نیكخواه‬                                                                                                    ‫پرویز نیكخواه در دادگاه انقلاب‬

        ‫=عاصمی وگودرزی روزگاری تودهای بودند‪.‬‬            ‫توضیح خواهم داد‪ .‬پرویز نوشته بود‪« :‬محسن‪ ،‬واقعیت‬          ‫=این كه گفته شده وقتی به ایران بازگشت تو جانشین‬
                                                        ‫این است كه تمام سر نخها در دست مهدی است و اگر بنا‬        ‫او در اروپا شدی و بهخاطر محبوبیت او بهسرعت اعتباری‬
‫همین تركیب و نقش عناصر چپ در «باختر امروز» به‬           ‫باشد ما با سازمانهای حزب توده در آلمان تماس بگیریم باید‬
‫اختلاف میان جبههایها دامن زد‪ .‬جریان اصلی جبهه ملی‬                                                                               ‫پیدا كردی‪ ،‬تا چه اندازه واقعیت دارد؟‬
‫معتقد بود «باختر امروز» را كه بهعنوان ارگان جبهه منتشر‬                               ‫برویم سراغ مهدی‪».‬‬           ‫این حرف واقعیت ندارد‪ ،‬چون من به نوعی فعالتر از او‬
‫میشد چپیها میگردانند و خط خود را پیش میبرند‪ .‬اما‬                                                                 ‫بودم‪ .‬پرویز تمركز زیادی روی درس خواندن گذاشته بود و‬
                                                                              ‫= این حرف درست بود؟‬                ‫بیشتر اوقات در منچستر بود‪ .‬حال آن كه مركز اصلی فعالیت‬
          ‫خسروخان گوشش به این حرفها بدهكار نبود‪.‬‬        ‫درست بود‪ .‬وقتی مهدی را در مونیخ دیدم‪ ،‬پی بردم كه‬
‫در این دوره‪ ،‬جریان چپ از نفوذ فوقالعادهای در‬            ‫اكثر مسؤولان حزب را میشناسد‪ .‬خاطرم هست وقتی كورش‬                                           ‫در لندن بود‪.‬‬
‫میان دانشجویان ایرانی برخوردار بود و با تشكیل كنگره‬     ‫لاشایی و سیاوش پارسانژاد قرار شد بروند و با رفقای حزبی‬
‫كنفدراسیون در لندن كه در دی ‪( ۱۳۳۹‬ژانویه ‪ )۱۹۶۱‬برگذار‬   ‫تماس بگیرند و آنها را به جدایی از حزب توده ترغیب كنند‪،‬‬           ‫=از ماجرای بازگشتش به ایران چه میدانی؟‬
                                                                                                                 ‫ما از نخستین كنگره كنفدراسیون جهانی در پاریس كه در‬
     ‫شد همه چیز تحت كنترل بچههای چپ قرار گرفت‪.‬‬
   8   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18