درباره فرهنگ

دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۱۹ اکتبر ۲۰۱۵


مازیار قویدل- با پشت سر گذاشته شدن دور سوم برنامه‌های شاه جمشید،  رده‌بندی و سامان‌دهی گروه‌های مردمی‌ به سرانجام دلخواه می‌رسد، برنامه آسایش و بهره‌برداری از داشته‌ها و خوردن و بخشیدن به پیش کشیده می‌شود که آن نیز پنجاه سال به درازا می‌کشد.

بخش ۲۷- بخش چهارم از نوشتار درباره جمشید شاه، دوران آسایش و سپس گسترش  

با یک دوره آسایش و بخشش این پادشاه سامان‌بخش،  دوره دیگری آغاز می‌شود:

از آن پـس کـه اینها شـد آراستـه

شهنشـاه بــا دانـــش و خـواسـته

بفـرمـــــود دیـــوان نــاپــاک را

به آب اندر آمیخـــن خـــاک را

در این برنامه‌های پنچاه ساله شاه جمشید، شادی، آبادی و بهداشت، آراستگی و زیبایی، و همچنین پزشکی و درمان دردمندان می‌گنجد.

نخست آبادی و بهداشت

هـرآنچ از گل آمد چو بشناختند

سبک خشـت را کالبـد ساختنـــد

به سنگ و به گچ دیـو دیوار کرد

نخست از برش هندسی کار کرد

چو گرمابـه و کاخهــــای بلنـــد

چو ایوان که باشـد پنـاه از گزند

یادمان باشد که در اینجا نه تنها سخن از پیشرفت‌های شهر نشینی، که زدن خشت و مهندسی و خانه  و ساختن کاخ‌های بلند و به ویژه گرمابه به میان می‌آید، که از دانش و بینش درخور ستایش فرهنگ در دورانی بسیار کهن آگاهی به دست داده می‌شود، از ساختن گرمابه که تا چند هزار سال پس از آن و تا چند سال پیش از همین روزگاری که ما زندگی می‌کنیم، به جز چند کشور انگشت‌شمار در جهان همچون هند، رم و یونان، از گرمابه چیزی نمی‌دانستند و یا دست به ساختن آن نزده بودند.

زر و زیور    آبادسازی جهان، که ایرانیان کهن و پیش از اسلام، آن را گرامی‌ می‌داشتند و در هر یک از پنج باری که پس از پاکیزه کردن دست و سر و رو، به نیایش می‌ایستادند در سرودگونه نیایشی خود می‌گفتند که برای آبادسازی جهان کمر (کُشتی) بسته‌اند، بنا بر چنین باورهایی هر کس از مردمان پشته‌ی ایران باید از تنبلی دوری کند و در راه پیشرفت و بهبود جهان و جهانیان و خود و کشورش کوشا باشد. این کوشش‌ها انسان را به دارایی و زیبایی نیز می‌رساند و در این کوشش‌ها:

ز خــارا گهـــر جُسـت یک روزگــار

همی‌کــرد زو روشنـی خـواستـار

به چنـگ آمـدش چنــد گـونــه گهــر

چو یاقوت و بیجـاده و سیــم  و زر

ز خــارا بـه افســون بـــرون آوریـد

شــد آراستـــه بنــدهـــا را کلیـــــــد

با به دست آوردن زر و گوهر، نه تنها مردمان داراتر که زیباتر نیز گشتند و زر و گوهر در زیباتر شدن و پیراسته‌تر شدن دست و گردن و سر و روی زن و مرد نقش ویژه‌ای یافت.

پرداختن به فرهنگ ایرانی، دست‌ابزار استاد سخن، برای به خود آوردن مردمانی است که نه تنها شکست خورده و افسرده و گرفتار کهنه‌پرستی و خرافه گشته، که به دست تازیان و بیگانگان به دور از فرهنگ ایرانی و یا وابستگان میهن‌فروش ایرانی آنان، آموزش و پرورش یافته‌اند و گوشزد کردن از گذشته‌های با شکوه و پر از شادی به آنان چندان آسان نیست و باید در چهار چوب برنامه و نوشتارها و گفتارهایی بگنجد که نه تنها بهره‌بخش باشد که گوینده و نویسنده را نیز به کشتن ندهد.

با چنین ریزبینی و ژرف‌نگری ویژه‌ای فردوسی توسی، از زر و گوهر و سپس بوهای خوشی که هر انسانی بدان نیاز دارد سخن به میان آورد. با زبانی داستانی، گویا و شیوا:

دگـــر بــوی‌های خـوش آورد بـــاز

کـه دارنــد مـــردم به بویـش نیـــاز

چو بان و چو کافور و چون مشک ناب

چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب

پس از اینها، انسانی که توانمند و قانونمند و دارا و زیبا شده است، نیاز به تندرستی دارد تا بتواند از زر و گوهر و بوی خوش، آسایش ببرد:

پزشکــــی و درمــان هـــر دردمنـــــد

در تنـــــــدرستــــــی و راه گـــــــزند

همـه رازهـا نیـــز کـــرد آشکـــــــار

جهـان را نیامد چنـــو شهـــریـــار

اینکه گام‌های دیگر همراه با پیشرفت این شاه آبادگر چگونه بود و ما ایرانیان با او چه کردیم، به نوشتاری و زمانی دیگر وا گذاشته می‌شود.

۱۹ اکتبر ۲۰۱۵

[بخش یک]   [بخش دو]  [بخش سه]   [بخش چهار]    [ادامه بخش چهار]   [بخش پنج]   [بخش شش]   [بخش هفت]   [بخش هشت]   [بخش نهم]   [بخش دهم]  [بخش یازدهم]   [بخش دوازدهم]   [بخش سیزدهم]   [بخش چهاردهم]   [بخش پانزدهم]   [بخش شانزده]   [بخش هفده]   [بخش هژده]    [بخش نوزده]   [بخش بیست]   [بخش بیست و یک]   [بخش بیست و دو]   [بخش بیست و سه]   [بخش بیست و چهار]   [بخش بیست و پنج]    [بخش بیست و شش]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=25760