خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲] [بخش۱۳] [بخش۱۴] [بخش۱۵] [بخش۱۶] [بخش۱۷] [بخش۱۸] [بخش۱۹] [بخش۲۰]
با توجه به این که من از سازمانی آمده بودم که تمام کارها از ابتدا با استفاده از آمار و ارقام شروع میشد و هیچ کاری قبل از این که آمار و اطلاعات لازم درباره آن فراهم شده باشد شروع نمیشد، بنابراین در صدد برآمدم با استفاده از خدمات اداره آمار و اطلاعات وزارت دارایی، ارقام موجود را تجزیه و تحلیل کرده و راه حل مناسبی جستجو نمایم. بهدنبال این فکر، از آقای علی اردلان رئیس اداره آمار و اطلاعات وزارت دارایی دعوت کردم که دو ساعتی با من همکاری کرده و اطلاعات و آمارهایی را درباره درآمدها و هزینههای سالهای گذشته برحسب منابع درآمد و محلهای هزینه در اختیار خزانهداری بگذارند. این ملاقات انجام گرفت و پس از دو ساعت بحث و مذاکره درباره مسائل مربوط به امور مالی معلوم شد که این فرد محترم که از کارکنان خوشنام و مورد احترام کارمندان وزارت دارایی بود، هیچ گونه تخصص و اطلاعی درباره مسائل مالی مربوط به این وزارتخانه ندارد و بهعلت این که از لحاظ سیاسی به جبهه ملی وابستگی دارد کنار گذاشته شده و فقط برای این که حقوق ماهانه و مزایای خود را دریافت دارد حکمی بهعنوان رئیس اداره آمار و اطلاعات برای او صادر شده است و ادارهای که به این نام شناخته میشود عملا محلی است که برای انبار کردن بعضی نشریات و کتابهای آمار گمرکی از آن استفاده میشود و دو سه نفر کارمندی هم که در این اداره کار میکنند جز حفظ و نگهداری این کاغذها وظیفه دیگری ندارند. با این صورت، نتیجه ملاقات با آقای رئیس اداره آمار و اطلاعات صفر بود و معلوم شده که باید برای جمعآوری و بررسی آمار و اطلاعات لازم مورد نیاز، واحد جداگانهای در خزانهداری کل ایجاد شود. لذا با کسب اجازه از آقای وزیر دارایی و پشتیبانی آقای باقر پیرنیا واحد جدیدی بهنام آمار و اطلاعات خزانهداری کل ایجاد شد و از یکی از همکاران سابقم در صندوق مشترک بهنام آقای کورس رجائی که تحصیلات عالی را در رشته اقتصاد در دانشگاه آکسفورد انگلستان بهپایان رسانده بود دعوت کردم که سرپرستی آن واحد را بهعهده بگیرد و او نیز با میل و اشتیاق این سمت را پذیرفت و مشغول کار شد. نتیجه کار این واحد بهقدری چشمگیر بود که تحولی در سیستم مالی دولت بهوجود آورد و من بعداً به آن خواهم پرداخت.
طی دو هفته اول انتصاب من به خزانهداری، تقریباً کلیه رؤسا و مدیران کل وزارت دارایی طبق رسم متعارف از من دیدن کردند و با بزرگواری و احترام، قول همکاری دادند ولی معلوم بود که منتظرند ببینند نتیجه کار این جوان ناآشنای تازهواردی که بهجمع آنها پیوسته است چیست و چه دستهگلی به آب خواهد داد.
ضمن این دید و بازدیدها سیل مراجعه رؤسای حسابداریها برای وصول وجوه و تلفنها و سفارشهای مقامات ذینفوذ برای تقدم دادن به پارهای پرداختها و همچنین ارباب رجوع عادی ادامه داشت. آخر ماه نیز برای پرداخت حقوق کارکنان دولت نزدیک میشد و بسیار نگرانکننده بود ولی مسؤول پرداختهای خزانهداری کل اظهار میداشت که نگران نباشید، این وضع سالهاست ادامه دارد و ما میدانیم چطور با آن برخورد کنیم. ابتدا حقوق کارکنان مرکز را میپردازیم که دهان رؤسای حسابداریها بسته شود و بعد بهتدریج در طی ماه حقوق شهرستانها را حواله میکنیم و آنها نیز عادت کردهاند که همیشه دو تا سه ماه و یا بیشتر در این پرداختها تأخیر شود و خودشان با مأمورین محلی کنار میآیند چون میدانند بالاخره بدهی دولت پرداخت خواهد شد و جای نگرانی نیست و اگر در جایی سر و صدای زیادی بلند شد بلافاصله وجوهی برای آنها خواهیم فرستاد که سر و صدا بخوابد. بنابراین جنابعالی که تازه تشریف آوردهاید شاید برایتان نگرانکننده باشد ولی ما به این کارها عادت داریم و چیزی هم اتفاق نیفتاده است. به ایشان گفتم ولی شما به یک موضوع توجه ندارید و آن این است که اغلب کارکنان دولت در شهرستانها دارای عائله زیادی هستند و از روی اجبار و بهعلت گرانی مسکن در مرکز و هزینه زندگی بالا به شهرستانها روی آوردهاند و دارای پساندازهای زیادی نیستند که بتوانند چند ماه تأمین مخارج کنند و مجبور خواهند بود که برای امرار معاش از قصاب و نانوا و بقال نسیه بگیرند و زیر بار منت آنها باشند و وقتی نتوانند بهموقع حقوقشان را دریافت نمایند و قروضشان را بپردازند دیگر پیش مردم آبرویی نخواهند داشت و این موضوع بزرگترین لطمه را به حیثیت دستگاه دولت میزند. بنابراین چارهای نیست جز این که راههایی جستجو کنیم و اقلا این حقوق کمی که دریافت میدارند سر موقع به دست آنها برسانیم. گفتند تصور نکنید که این موضوع مورد توجه اسلاف شما نبوده است ولی چه باید کرد که امکانات دولت و خزانهداری اجازه نداده است که ما بتوانیم حقوق مأمورین دولت را سر ماه بپردازیم. حال اگر شما راه جدیدی را در نظر دارید بفرمایید ما هم همه در خدمت شما هستیم.
خوشبختانه دفاتر خزانهداری از بابت وجوهی که در پنج سال گذشته هر ماه از بابت درآمدها به خزانهداری رسیده و از بابت هزینهها پرداخت شده در دسترس بود و پس از چند روز صرف وقت، جدولی از این بابت آماده گردید که نشان میداد دریافتها و پرداختها در چه حدی بوده است. با در دست داشتن این اطلاعات، از آقای ابراهیم کاشانی رئیس بانک ملی ایران تقاضای وقت کردم و به ملاقات ایشان رفتم. ایشان که از چند سال پیش در ارتباط با مسائل کمکها و صندوق مشترک با من آشنایی داشتند مرا بهگرمی پذیرفتند و ضمن تبریک برای کار جدیدم، فرمودند برای پیشرفت کار من از هر کمکی از دستشان برآید دریغ نخواهند کرد. حضورشان مشکلات پرداختهای حقوق کارکنان دولت را توضیح دادم و با نشان دادن آمار دریافتها و پرداختهای خزانه که تماماً در دفاتر بانک ملی ایران نیز منعکس بود (حسابهای خزانهداری کل تماماً در بانک ملی متمرکز بود)، به ایشان عرض کردم ملاحظه کنید مجموع پرداختهایی که دولت در طی سال بهعنوان حقوق میپردازد بیش از نصف دریافتهای خزانهداری نیست. بنابراین، نظر به این که تمام دریافتهای دولت از هر بابت که به خزانهداری میرسد در اختیار بانک ملی میباشد لذا هرگاه بانک ملی هر ماهه معادل یک دوازدهم کل حقوق کارکنان دولت را که خزانهداری کل چک صادر میکند بپردازد، وجوه بانک تأمین خواهد بود و ما حاضریم برای وجوهی که بانک ملی بدون موجودی حساب خزانهداری پرداخت کرده باشد سه درصد بهره بپردازیم. در مقابل، بانک ملی نیز به موجودیهای خزانه که بلامصرف در بانک مانده سه درصد بهره محاسبه نماید و در پایان سال هرگاه میزان بهرهای که خزانهداری باید پرداخت کند بیشتر از بهرهای بود که به موجودیهای خزانه تعلق گرفته وزارت دارایی تعهد خواهد کرد که در بودجه سال بعد پرداخت این بهره را تأمین نماید.
آقای کاشانی گفتند آقای ناصر وزیر دارایی قبلا خودشان رئیس بانک ملی بودهاند. اگر این فرمول مورد قبول ایشان باشد من هم موافقم. حضورشان عرض کردم من سعی خواهم کرد موافقت آقای وزیر دارایی را نیز بهدست آورم.
به این صورت از حضورشان مرخص شدم و مستقیماً به دفتر آقای وزیر دارایی رفتم و جریان را گزارش کردم و اضافه کردم اگر علاقمند به پرداخت حقوق کارکنان دولت در اول ماه باشید، این فرمول بهترین راه خواهد بود که دیگر ما طی ماه هر روز نگران پرداخت حقوق آخر ماه نباشیم. ایشان نیز بسیار خوشحال شدند و موافقت خودشان را اعلام کردند و طی دو سه روز بعد، موافقتنامه لازم بین خزانهداری کل و بانک ملی بهامضا رسید.
به این صورت، برای اولین بار پس از سالیان سال، دستور پرداخت حقوق کلیه کارکنان دولت در سراسر کشور، سه روز قبل از پایان ماه بههمراه دستورالعمل روشنی که این وجوه صرفاً باید به مصرف حقوق کارکنان برسد، به وزارتخانهها و پیشکارهای دارایی در استانها ابلاغ گردید و از طرف آقای وزیر دارایی نیز به آقای دکتر اقبال نخستوزیر اطلاع داده شد.
پرداخت حقوق در روز اول ماه، هرچند امروزه در تمام سازمانهای دولتی امری عادی است و هیچگونه اهمیت خاصی ندارد اما در آن زمان در وزارت دارایی وسایر دستگاهها، بهعنوان یک کار مهم تلقی شد و بسیار مورد توجه واقع گردید.
هنوز یک هفته از اول ماه نگذشته بود که خبر به آقای وزیر دارایی رسید که هنوز حقوق کارکنان استان خراسان پرداخت نشده است و ایشان نیز بلافاصله مرا احضار کردند و توضیح خواستند. البته چون وجوه لازم با دستورالعمل روشن به پیشکاری خراسان ابلاغ شده بود، قرار شد من شخصاً برای رسیدگی، به خراسان رفته و علت عدم پرداخت را تحقیق کنم. به همین جهت روز بعد، اول وقت با هواپیما به مشهد رفتم. پیشکار دارایی خراسان مرد متشخص و محترمی بود بهنام آقای صادق وزیری که سابقه خدمت طولانی در وزارت دارایی داشت و وقتی از علت ورود من به مشهد آگاه شد، بینهایت ناراحت گردید و اعتراف کرد که پس از وصول حوالجات مربوط به پرداخت حقوق کارکنان، طبق رویه گذشته در اثر فشار مقامات دولتی با نفوذ محلی ناچار به استفاده از آن وجوه برای پرداختهای دیگر شده و فکر میکردند مثل گذشته پس از وصول دریافتهای بعدی، نسبت به پرداخت حقوقها اقدام کنند.
هرچند آقای وزیر دارایی اختیار داده بودند که در صورت لزوم ایشان برکنار شوند ولی با رعایت جمیع جوانب مصلحت دیده شد که این بار فقط به تذکر اکتفا شود ولی خبر آن به گوش تمام مأمورین وزارت دارایی رسید که پرداخت حقوق کارکنان در اول هر ماه موضوعی جدی است و انحراف از آن عواقب ناخوشایندی خواهد داشت و این رویه برای همیشه برقرار گردید و ادامه یافت.
با رفع مشکل پرداخت حقوق کارکنان در آخر هر ماه تعداد مراجعهکنندگان به خزانه و میزان مکاتبات بیهوده در این مورد بهنحو چشمگیری پایین آمد ولی مراجعات روزانه شرکتهای مقاطعهکاری که هر کدام از طرف مقامات با نفوذ اجتماع مانند نمایندگان مجلس، مقامات کشوری و لشکری سفارششده بودند، قسمت مهمی از وقت من و کارکنان خزانه را اشغال میکرد و لازم بود برای آن نیز راه چارهای جستجو شود تا فرصت کافی برای سایر کارهای مهم خزانهداری بهدست آید. در این مورد نیز پس از مطالعه و دقت در روند وصول درآمدها و تدابیر دیگری که امکان داشت، راه حلی به نظرم رسید و بر اساس آن با آقای مهندس مجید اعلم که از دوستان من و رئیس سندیکای مقاطعهکاران بودند مذاکره کردم و از ایشان تقاضا کردم به کلیه آقایان رؤسای شرکتهای ساختمانی اعلام نمایند که پرداختهای آنها در روزهای سوم و هیجدهم هر ماه بدون هیچگونه استثنا از طرف خزانهداری انجام خواهد شد ولی هرگاه امکانات مالی خزانهداری کافی برای پرداخت صددرصد صورتحسابهای رسیدگیشده نباشد، درصد مناسبی بطور مساوی از تمام پرداختها کسر خواهد گردید و در زمان پرداخت بعدی جبران خواهد شد. بنابراین از تمام رؤسای شرکتهای ساختمانی تقاضا میشود که برای وصول مطالبات خود به هیچ مقامی متشبث نشوند و بیجهت صرف وقت ننمایند زیرا بیهوده بوده و بهنفع و صلاح آنها نیست.
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲] [بخش۱۳] [بخش۱۴] [بخش۱۵] [بخش۱۶] [بخش۱۷] [بخش۱۸] [بخش۱۹] [بخش۲۰]