خاطرات عبدالرضا انصاری، دولتمرد پیشین، که چندی پیش از سوی انتشارات Ibex در آمریکا انتشار یافت،عنوان «دهمین مجلّد از مجموعه توسعه و عمران ایران» را بر خود دارد.
جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب مینویسد «در میان خاطرات گونه گونهای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بینظری سزاوار تمجید همراه است».
به جهت علاقمندی نسل جوان به ریشهها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی میپردازد.
*****
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲] [بخش۱۳] [بخش۱۴] [بخش۱۵] [بخش۱۶] [بخش۱۷] [بخش۱۸] [بخش۱۹] [بخش۲۰] [بخش۲۱] [بخش۲۲] [بخش۲۳] [بخش۲۴] [بخش۲۵] [بخش۲۶] [بخش۲۷] [بخش۲۸] [بخش۲۹] [بخش۳۰]
چند روز بعد اطلاع دادند که اعلیحضرت در مراجعت از سفر هندوستان، در آبادان و خرمشهر توقف فرموده و پل خرمشهر را که بر روی رودخانه کارون ساخته شده افتتاح خواهند فرمود و به همین جهت هیأت دولت نیز برای شرکت در این مراسم به آبادان و خرمشهر مسافرت خواهند کرد.
در این سفر پس از شام رسمی که در آبادان برگزار شد فرصتی پیش آمد که با آقای ابراهیم کاشانی رئیس کل بانک ملی که از زمان تصدی من در خزانهداری کل، روابط بسیار خوبی با ایشان داشتم برای هواخوری و پیادهروی در خیابانهای اطراف محل اقامتمان قدم بزنیم. در این فرصت، مسائل مربوط به سازمان بیمههای اجتماعی و لزوم تأسیس بانک رفاه کارگران را برای ایشان مفصلاً تشریح کردم. آقای کاشانی گفتند که مخالفت بانک ملی با تأسیس بانکهای جدید، یک مخالفت کلی و اصولی است زیرا پس از گذشتن قانون جدید بانکداری، هر روز بانکهای جدیدی بدون داشتن سرمایه و کادر فنی تقاضای تأسیس میکنند و از هر طرف به بانک ملی فشار میآورند ولی ما میدانیم که افرادی که به دنبال این کار هستند نه از بانکداری اطلاع دارند و نه علاقهای به شرکت در برنامههای عمران و آبادانی کشور دارند بلکه منظورشان فقط استفاده از نام بانک برای سوء استفادههای مالی است و ادامهی این وضع فقط باعث متزلزل شدن سیستم بانکی کشور و پیش آمدن خسارتهای غیرقابل جبران خواهد بود ولی با توضیحاتی که شما دادید من قانع شدم که تأسیس بانک رفاه کارگران، به نفع مملکت میباشد و من هم حاضرم برای تأسیس آن هرگونه کمکی را که لازم داشته باشید انجام دهم. من هم همان شب مطلب را به اطلاع آقای نخستوزیر رساندم و پس از مراجعت به تهران، برای راهانداختن کار شروع به اقدام کردم. اولین کار، تهیه مجوز قانونی برای تأسیس بانک بود. برای تسریع در این امر، به نظر رسید بهترین راه، اضافه کردن یک تبصره قانونی در قانون بیمههای اجتماعی است که در جریان رسیدگی در کمیسیون مشترک مجلسین سنا و شورا بود. به همین جهت با مشورت و همکاری مشاورین حقوقی تبصره لازم تهیه شد و در اولین جلسه کمیسیون مشترک آن را تقدیم کردم که پس از توضیحاتی که به عرض آقایان اعضای کمیسیون رسید آقایان سناتورها و نمایندگان عضو کمیسیون، به اتفاق آراء، تبصره قانونی پیشنهادی را تصویب کردند.
تصویب این مجوز قانونی موفقیت بسیار بزرگی برای وزارت کار و سازمان بیمههای اجتماعی بود و پس از کسب این اختیار، در ظرف دو ماه اساسنامۀ بانک تهیه و به تصویب مراجع مربوطه رسید و محل مناسبی نیز در قسمت شمالی خیابان پهلوی برای شروع کار بانک اجاره شد. آقای هوشنگ عامری معاون بانک سازمان برنامه به عنوان رئیس هیأت مدیره و آقایان منوچهر نیکپور معاون بانک پارس و آقای دکتر اعتمادیان معاون وزارت بهداری نیز به عنوان اولین اعضای هیأت مدیرۀ بانک رفاه کارگران منصوب و مشغول به کار شدند.
اینک بسیار خوشوقتم که پس از گذشتن سالها این بانک به صورت یکی از بهترین و مفیدترین بانکهای کشور درآمده و میلیونها کارگر از مزایای آن بهرهمند شدهاند.
– در ایران وقتی صحبت از وزارت کار پیش میآید اولین مسئلهای که متبادر به ذهن میشود موضوع کارگران و کارفرمایان و روابط این دو گروه است که دائماً با یکدیگر در حال برخورد هستند در حالی که در سایر کشورها مسائل دیگری از جمله نیروی انسانی و آموزش حرفهای و تحقیقاتی در حیطه فعالیتهای وزارت کار قرار دارد. آیا در ایران نیز به این مسائل توجه میشد؟
– وزارت کار در ایران سابقۀ طولانی ندارد. قبل از تشکیل این وزارتخانه برای رسیدگی به امور کارگران و کارفرمایان، ادارهای در وزارت صنایع و معادن وجود داشت که با امکانات بسیار محدود در این راه فعالیت میکرد ولی پس از پایان جنگ بینالملل دوم و حضور ارتش روس در ایران و اوج گرفتن فعالیتهای حزب توده و تبلیغات وسیعی که از طرف این حزب درباره مبارزات طبقه کارگر برای کسب حقوق قانونی خود میشد، توجه به این مسئله را در سطوح بالای مملکت مطرح ساخت و در دولت آقای احمد قوام (قوامالسلطنه) در سال ۱۳۲۵ وزارتخانهای به نام وزارت کار و تبلیغات ایجاد گردید. عناصر تشکیل دهندهی این وزارتخانه در مرحله اول اداره کل کار وزارت صنایع و معادن و اداره رادیو بود که با داشتن یک فرستندهی دو کیلوواتی که توسط وزارت پست و تلگراف اداره میشد، فعالیت میکرد. فعالیتهای این وزارتخانه نیز در ابتدا دامنهی محدودی داشت و بیشتر مربوط به حل مشکلات بین کارگران و کارخانجات و کارفرمایان دولتی و خصوصی بود ولی به تدریج، با گذشتن قانون تأسیس بیمههای اجتماعی و کوشش وزارت کار، فعالیتهای این وزارتخانه گسترش بیشتری پیدا کرد و با تأسیس ادارهی کاریابی و مطالعات مربوط به نیروی انسانی و آموزش کادر فنی این وزارتخانه، گامهای مؤثری در تحکیم اساس و بنیان این وزارتخانه برداشته شده بود. نه تنها باید توجه داشت که در فاصلهی سالهای بعد از جنگ، کشور ما دوران پر تلاطمی را میگذراند. بیرون نرفتن قشون شوروی از ایران و ایجاد فرقه دموکرات آذربایجان که در صدد جدا کردن آذربایجان و قسمتی از کردستان از ایران بود، گسترش فعالیتهای حزب توده در تمام کشور و ایجاد آشوب و بلوا در مناطق صنعتی و کارگری، ملی شدن نفت و قطع درآمدهای ایران و فشارهای سیاسی کشورهای روس و انگلیس و متوقف شدن کلیه فعالیتهای اقتصادی کشور و در نتیجه عدم امکانات مالی دولت و کسر بودجههای کمرشکن، وضعی را به وجود آورده بود که عملا دست دولت برای هر اقدام سازندهای بسته بود. ولی پس از حل مسئله نفت و ایجاد امنیت و پیدا شدن امید به آینده، به تدریج چرخهای اقتصادی کشور به حرکت درآمد.
در دولت آقای حسین علاء و انتصاب آقای ابوالحسن ابتهاج به ریاست سازمان برنامه، فعالیتهای عمرانی و اقتصادی دولت جان تازهای یافت و عده قابل ملاحظهای از جوانانی که تحصیلات عالیه کرده و آماده به خدمت بودند، در سازمان برنامه مشغول کار شدند. ولی متأسفانه شرایط موجود طوری بود که اولا در بخش دولتی به علت وجود قوانین منع استخدام و مقررات پیچیده و دست و پاگیر، فرصت اشتغال برای افراد تازهوارد به حد کافی وجود نداشت. در بخش خصوصی نیز فعالیتها بیشتر جنبهی فعالیتهای فردی و شرکتهای محدود خانوادگی داشت و هنوز این بخش از لحاظ تشکیلاتی به صورت واحدهای تولیدی مدرن درنیامده و در نتیجه استخدام و به کار گرفتن افراد تحصیلکرده و واجد شرایط در سطح وسیع صورت عمل به خود نگرفته بود. در حقیقت دولت با سه مسئلۀ اصلی مواجه بود: اول سبک کردن دستگاههای دولتی از وجود کارمندان زائد و حذف مقررات دست و پاگیر؛ دوم آماده ساختن دستگاههای دولت برای اجرای برنامههای جدید اقتصادی و عمرانی از طریق به کار گرفتن جوانان تحصیلکرده و آشنا با روشهای جدید مدیریت و سوم فراهم آمدن محیط مناسب برای توسعهی بخش خصوصی به منظور به کار گرفتن استعدادها و سرمایههای افراد در ایجاد صنایع جدید و هدایت این نیروی عظیم- که تا آن زمان بیشتر در خدمت امور تجارتی قرار داشت- به طرف امور تولیدی و کارآفرین. در هر یک از این سه زمینه پیشرفتهای قابل ملاحظهای انجام شد که ذکر یکایک آنها از حوصله این مصاحبه خارج است ولی به عنوان نمونه میتوان از اقدامات مربوط به تشویق کارکنان زائد به بازنشستگی قبل از موعد از طریق دادن پنج سال اضافه خدمت، گذراندن قوانین جدید مربوط به سازمان وزارتخانهها و قوانین استخدام و تجدید نظر در مقررات کاری و استخدامی تمام وزارتخانهها، گذراندن قوانین مربوط به تشویق سرمایهگذاریهای خارجی در ایران و حمایت صنایع بخش خصوصی از طریق دادن اعتبارات و وامهای ارزانقیمت برای توسعهی صنایع و اقدامات دیگری در این راستا یاد کرد.
در چنین اوضاع و احوالی بود که وقتی مسئولیت وزارت کار به عهدهی من واگذار شد، به آقای دکتر اقبال پیشنهاد کردم سازمانی به نام «سازمان هدایت فارغالتحصیلان» در وزارت کار تشکیل شود و با اتخاذ روش عمل مدرن، کلیه مسائل این طبقه از افراد مفید کشور را بررسی کرده و برای رفع مشکلات و محظورات آنها راه حلهای مناسبی ارائه نماید و علاوه بر این، بطور مستمر فرصتهای اشتغال در بخش دولتی و بخش خصوصی را شناسایی کرده و برای به کار گماردن این گروه از جویندگان کار، اقدام نماید.
در همان زمان در وزارت کار ادارهای به نام اداره کاریابی وجود داشت که فعالیتاش محدود به اشتغال کارگران بود و پرسنل و وسایل کار آنها متناسب با خواستههای جوانانی که از اروپا و آمریکا به ایران میآمدند، نبود. بنابراین، وضع موجود اقتضا میکرد افرادی با فلسفه و دید دیگری به حل مشکل جوانان تازهوارد اقدام کنند. به همین جهت تصویبنامه مخصوصی از هیأت دولت گذشت و «سازمان هدایت فارغالتحصیلان» در وزارت کار تشکیل گردید و آقای مهندس قاسم معینی که از افسران بسیار شایسته و کاردان وزارت کار بودند به این کار منصوب شدند و با کادر و وسایل جدیدی که در اختیارشان قرار گرفت مشغول کار شدند. این سازمان یکی از سازمانهای بسیار مفید کشور شد که توانست قسمت مهمی از مشکلات اشتغال جوانان را برطرف سازد و بعداً نیز در دولت آقای هویدا تشکیلات آن به نخستوزیری انتقال یافت و گسترش بیشتری پیدا کرد. آقای مهندس معینی هم پس از مدتی به معاونت وزارت کار و بعداً به سمت وزیر کار ارتقاء یافت.
– آقای انصاری، بهترین خاطرهای که از دوران تصدی وزارت کار دارید چیست؟
– شیرینترین خاطره، تولد اولین دخترم نازنین در ششم مرداد آن سال بود که وجود عزیزش روشنایی جدیدی در قلب من و همسرم ایجاد کرد و باعث شادی و خوشحالی و به وجود آمدن گرمی بیشتر در خانواده ما شد. البته گذراندن قانون بیمههای اجتماعی و تأسیس بانک رفاه کارگران و ایجاد سازمان هدایت فارغالتحصیلان، از خاطرات ارزنده و پر ارزشی است که هیچگاه فراموش نکردهام.
– ممکن است بفرمایید پس از تغییر دولت تصمیم داشتید چه بکنید؟
– نظر به اینکه این قسمت از مصاحبه در کتابی جداگانه تحت عنوان اولین نشریه از سری «مجموعه توسعه و عمران ایران» با ویراستاری آقای دکتر غلامرضا افخمی به چاپ رسیده بنابراین عین متن منتشره در اینجا نقل میشود.
[ادامه دارد]
[بخش۱] [بخش۲] [بخش۳] [بخش۴] [بخش۵] [بخش۶] [بخش۷] [بخش۸] [بخش۹] [بخش۱۰] [بخش۱۱] [بخش۱۲] [بخش۱۳] [بخش۱۴] [بخش۱۵] [بخش۱۶] [بخش۱۷] [بخش۱۸] [بخش۱۹] [بخش۲۰] [بخش۲۱] [بخش۲۲] [بخش۲۳] [بخش۲۴] [بخش۲۵] [بخش۲۶] [بخش۲۷] [بخش۲۸] [بخش۲۹] [بخش۳۰]