تاریخ شفاهی ایران؛ خاطرات عبدالرضا انصاری (بخش۴۲)

یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹ برابر با ۲۵ اکتبر ۲۰۲۰


جمشید آموزگار، در پیشگفتار این کتاب می‌نویسد «در میان خاطرات گونه گونه‌ای که تا کنون پراکنده شده، خاطره عبدالرضا انصاری از امتیازی ویژه برخوردار است چرا که با اصالتی کم همتا، دقتی در خور تحسین و بی‌نظری سزاوار تمجید همراه است».

به  جهت علاقمندی نسل جوان به ریشه‌ها و عوامل سازندگی ایران در دوران پهلوی کیهان لندن طی چند هفته به بازنشر خاطرات عبدالرضا انصاری در گفتگو با غلامرضا افخمی می‌پردازد.

*****

[بخش۱]   [بخش۲]   [بخش۳]   [بخش۴]   [بخش۵]   [بخش۶]   [بخش۷]   [بخش۸]   [بخش۹]   [بخش۱۰]   [بخش۱۱]   [بخش۱۲]   [بخش۱۳]   [بخش۱۴]   [بخش۱۵]   [بخش۱۶]   [بخش۱۷]   [بخش۱۸]   [بخش۱۹]   [بخش۲۰]   [بخش۲۱]   [بخش۲۲]   [بخش۲۳]   [بخش۲۴]   [بخش۲۵]   [بخش۲۶]   [بخش۲۷]   [بخش۲۸]   [بخش۲۹]   [بخش۳۰]   [بخش۳۱]   [بخش۳۲]   [بخش۳۳]   [بخش۳۴]   [بخش۳۵]   [بخش۳۶]   [بخش۳۷]   [بخش۳۸]   [بخش۳۹]   [بخش۴۰]   [بخش۴۱]

با نزدیک شدن برنامه‌های پر هزینه ساختمان سد دز، موضوع استفاده از وام ۴۲میلیون دلاری بانک جهانی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کرد و بانک اصرار می‌ورزید که باید هرچه زودتر قرارداد با مصرف‌کنندگان آب، صورت عمل به خود گیرد تا یکی از ارکان اصلی تعهدات دولت ایران برای اخذ وام از بانک، رعایت شده باشد.

چند ماه قبل از اینکه موضوع قرارداد با مصرف‌کنندگان آب اهمیت زیادی پیدا کند و مسئله روز سازمان شود، یکی از رجال سرشناس و قضات برجسته دادگستری که در دولت دکتر اقبال با هم همکار بودیم، به من گفت که یکی از مالکین عمده خوزستان که فرزند او تحصیلات خود را در رشته کشاورزی در آمریکا به پایان رسانده و علاقمند به ایجاد مزارع مدرن کشاورزی در خوزستان است، عریضه‌ای به حضور شاهنشاه تقدیم کرده و تقاضا کرده است که سمتی در طرح‌های کشاورزی خوزستان به او ارجاع شود تا بعداً بتواند با استفاده از تجربیاتی که به دست می‌آورد خدماتی در خوزستان انجام دهد. شاهنشاه نیز دستور فرموده‌اند که موضوع به شما ارجاع شود. این موضوع  کمال مطلوب سازمان بود زیرا ما دائماً به دنبال کسانی بودیم که خودشان امکاناتی داشته باشند و طرح‌هایی را بر اساس نظرات سازمان در منطقه دز به مرحله اجرا درآورند. لذا از این پیشنهاد استقبال و شخصاً فرد مزبور را ملاقات کردم و ترتیب به کار گماشتن او را در طرح کشاورزی نیشکر هفت‌تپه دادم. ضمناً تأکید کردم که حد اکثر تسهیلات را از نظر کارآموزی او فراهم سازند.

با توجه به این سابقه، گزارش‌هایی می‌رسید که پدر این شخص در تحریک مالکین کوچک و کشاورزان، فعالیت خود را تشدید کرده است. در این اثنا، نامه‌ای از بانک  جهانی به ضمیمه رونوشت نامه مالکین و کشاورزان منطقه آبیاری دز، به سازمان رسید. در این نامه، مالکین و کشاورزانی که ادعا کرده بودند مالک بیش از هشتاد درصد زمین‌های طرح آبیاری دز می‌باشند، صریحاً اعلام کرده بودند که به هیچ‌ وجه با طرح آبیاری دز و ایجاد کانا‌ل جدید آبرسانی موافقت ندارند و دلیلی نیز برای پرداخت تعرفه آب نمی‌بینند زیرا در حال حاضر، از رودخانه دز حق آب دارند و بطور رایگان از آن استفاده می‌کنند. متن نامه به خوبی نشان می‌داد که تحریرکننده از مذاکراتی که میان سازمان آب و برق و مقامات بانک جهانی در جریان است، اطلاع کافی دارد. شواهد دیگر نشان می‌داد که علاقمندی جوانی که او را در طرح نیشکر استخدام کرده بودیم، فقط به دلیل رخنه کردن در داخل تشکیلات سازمان و اطلاع یافتن از مشکلات کار به منظور ایجاد مزاحمت بوده است.  بررسی در این مورد آشکار ساخت که این فرد، که جوان متمولی بود و حقوق دریافتی او اثری در زندگانی پر تجمل او نداشت، از روز ورود به سازمان مشغول پخش شایعه‌های بی‌اساس و تحریک کارگران و کشاورزان اطراف هفت‌تپه بوده است. لذا وقتی کلیه دلایل جمع‌آوری شد و مسلم گردید که نامه به بانک جهانی نیز  با همکاری او تهیه شده است، دستور دادم از کار برکنار شود.

بعد از این جریان، در اولین مراسم سلام، شاهنشاه وقتی مقابل صف وزرای سابق رسیدند، توقف فرمودند و از من سؤال کردند چطور پسر … را بیرون کردید؟ عرض کردم جریانی بود که بعداً به عرض خواهم رسانید. معلوم بود گزارش نامساعدی از اقدام انجام شده به عرض رسانیده‌اند. لذا روز بعد شرفیاب شدم و جریان را با سوابق امر به عرض رسانیدم. اقدام انجام‌گرفته را تأیید فرمودند.

به دنبال این وقایع، هیأتی از بانک جهانی برای رسیدگی محلی به ایران آمدند و تحقیقات لازم را انجام دادند. اعضای هیأت متوجه شدند که با اجرای قانون اصلاحات ارضی، اصولا امضاکنندگان نامه به بانک جهانی، در آینده نقش مهمی در نحوه اجرای طرح‌های کشاورزی منطقه دز نخواهند داشت و سر و کار سازمان با کشاورزانی خواهد بود که در نتیجه اجرای قانون اصلاحات ارضی، صاحب زمین شده و یا خواهند شد و تنها راه بالا بردن تولید کشاورزی منطقه و بالنتیجه تأمین رفاه کشاورزان، اجرای دقیق طرح‌های پیش‌بینی شده می‌باشد. بعد از آن رسیدگی، استفاده از وام بانک، جریان عادی خود را طی کرد.

اما مالکین بیکار ننشستند و تا مدت زیادی از راه‌های مختلف در اجرای کار ایجاد مزاحمت می‌کردند. به عنوان مثال، زمانی که برنامه راهسازی در داخل طرح آبیاری شروع شد و مقاطعه‌کاران شروع به کار کردند، بارها اتفاق افتاد که به تحریک مالکین، کسانی شب‌ها دیواره‌های نهرهای آبیاری قدیمی را خراب می‌کردند و در نتیجه آب، زیرسازی جاده‌هایی را که در دست ساختمان بود فرا می‌گرفت و محل را تبدیل به باتلاق می‌کرد. روز بعد، مقاطعه‌کاران مجبور بودند با زحمات فراوان و صرف وقت و هزینه زیاد، زمین‌ها را خشک کنند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند. همه این خرابکاری‌ها به  این منظور بود که اجرای طرح به تأخیر افتد تا شاید در این فاصله گشایشی در کار مالکین از لحاظ قانون اصلاحات ارضی به وجود آید. اما با پشتکار و جدیت کارکنان طرح آبیاری و همکاری مأمورین محلی، بخصوص قضات دادگستری، که پس از ساخته شدن سدّ دز و تأسیس شبکه برق و سایر اقدامات عمرانی، نسبت به مأمورین سازمان اعتماد پیدا کرده بودند، این مسائل یک‌یک حل شد و روز به روز آثار مفید طرح آبیاری دز نمایان‌تر گردید. به عنوان مثال، فرد عاطل و باطلی که برای امرار معاش اغلب به کارهای ناشایست دست می‌زد و دائماً تحت تعقیب مقامات دادگستری بود، با راهنمایی کارشناسان  ایرانی طرح آبیاری آزمایشی دز، به کشاورزی مشغول شد و در اولین سال عملیاتش توانست در پنج ماه اول سال از یک هکتار زمین که اجاره کرده بود، سیصد هزار ریال گوجه‌ فرنگی بفروشد. این شخص بعداً یکی از تولیدکنندگان مهم محصولات کشاورزی در آن منطقه شد. فرد دیگری که در ناحیه کرمانشاه دست به کار تولید و پرورش زنبور عسل بود، در جنوب دزفول شروع به کشت توت‌فرنگی کرد و توانست محصولات خود را قبل از عید به بازار تهران برساند و بهترین توت‌فرنگی را عرضه کند.

چند خاطره تلخ

کسانی که با نحوه اجرای برنامه‌های عمرانی در ایران آشنایی نداشته باشند ممکن است تصور کنند همین که برنامه‌ای مورد تصویب مقامات عالیه قرار گرفت و مراحل قانونی را گذراند و اعتبار آن تأمین شد دیگر کار انجام شده است؛ فقط کافی است مدت زمانی بگذرد و کارها به ثمر برسد. متأسفانه، واقعیت غیر از این است. در هر مرحله از اجرای کار، مشکلات و موانع متعددی وجود دارد که غیرقابل پیش‌بینی بوده و هیچ روش خاصی برای مقابله با آنها وجود ندارد غیر از اینکه مجریان امور باید در تمام لحظات و بطور مداوم جزئیات پیشرفت کارها را مراقبت کنند و موانع را از سر راه بردارند. به عنوان مثال، نمونه‌هایی از اینگونه مشکلات که برنامه عمران خوزستان با آن مواجه بود، در اینجا ذکر می‌شود:

۱- بطور کلی فرض بر این بود که چنانچه برنامه‌ای در کشور مراحل تصویبی خود را طی کرده و از  طرف دولت ابلاغ شود، استانداران که نماینده شاه و بالاترین مقام دولتی در استان هستند، موظف خواهند بود که تسهیلات لازم را برای اجرای آن برنامه فراهم سازند. در ابتدای تشکیل سازمان، در یکی از مسافرت‌ها که به اهواز رفته بودم، با رعایت چنین فرضی، از آقای استاندار وقت، تقاضای ملاقات کردم تا از نفوذ معنوی ایشان برای پیشبرد کارهای سازمان استفاده کنم. در این جلسه تعدادی از مدیران کل استان و رئیس شهربانی نیز حضور داشتند. آقای استاندار که از سابق با من آشنایی داشتند پس از تعارفات معموله، اظهار داشتند که بسیار متأسف هستند که در استانی که ایشان مسئولیت آن را دارند، میلیون‌ها  دلار پول مملکت توسط شرکت‌های خارجی به دور ریخته می‌شود و تحت برنامه عمران خوزستان تمام نظم  اداری استان بهم ‌ریخته شده  و دیگر یکنفر حاضر نیست که به عنوان ماشین‌نویس در شهرداری اهواز کار کند زیرا می‌تواند به طرح‌های عمرانی رفته و حقوق بیشتری بگیرد و آقای شهردار که حضور دارند این مطلب را تأیید می‌کنند. ثانیاً بجای اینکه تعدادی تلمبه روی رودخانه‌ها بگذارند و زمین‌ها را آبیاری کنند و مزارع کشاورزی ایجاد نمایند، می‌روند سدّ دز را می‌سازند که معلوم نیست برق آن را چه کسی مصرف خواهد کرد. و اضافه کردند که بهتر است این آقایان آمریکایی‌ها بیایند کشاورزی را از این پیشخدمت استانداری یاد بگیرند که در همین چند ماهه با خرید چند ریال تخم هندوانه و کاشتن آن در کنار استانداری، چندصد تومان هندوانه فروخته است. فکر کنید اگر تمام پول‌هایی را که به این خارجی‌ها می‌دهند صرف چنین کارهایی بکنند خوزستان چه بهشت برینی خواهد شد! و حالا به عهده شماست که به این کارها خاتمه بدهید و جلو این ولخرجی‌ها را بگیرید. البته حضار نیز به احترام آقای استاندار به علامت تصدیق سر تکان می‌دادند. در چنین شرایطی بحث اصولی  با آقای استاندار و ذکر جزئیات برنامه‌های عمرانی را بی‌فایده دیدم و بطور اختصار گفتم که موضوع تفاوت حقوق‌های مؤسسات فنی و عمرانی با شهرداری‌ها همیشه در خوزستان وجود داشته و موضوع تازه‌ای نیست. میان حقوق‌های مؤسساتی مانند شرکت ملی نفت و مؤسسات دیگری که با صنعت نفت سر و کار دارند و از کارکنانشان کارآیی و انضباط بیشتری را خواهانند با شهرداری‌ها، که شرایط استخدامیشان کاملا متفاوت است، همیشه اختلاف بوده و هیچکدام نمی‌توانسته‌اند جانشین دیگری بشوند و به همین دلیل، مؤسسات عمرانی خوزستان نیز ضوابط و شرایط استخدامی متفاوتی با سایر مؤسسات دولتی و شهرداری‌ها دارند و فقط به صرف داشتن عناوین مشابه استخدامی نمی‌توان به کلیه افراد در تمام مؤسسات حقوق مشابهی داد و سازمان آب و برق خوزستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. ولی در مورد گذاشتن تعدادی تلمبه بر روی رودخانه‌های خوزستان، باید گفت اگر مطلب به همین سادگی بود تا به حال باید تمام خوزستان آباد شده باشد زیرا هم مؤسسات و افراد متمکن در خوزستان وجود دارد و هم زمین فراوان و سوخت ارزان. پس باید راه حل مشکلات را در جای دیگری جستجو کرد؛ کما اینکه شرکت کشاورزی خوزستان که بیش از ده سال است چندهزار هکتار اراضی اطراف شوش را در اختیار گرفته و تعدادی اشخاص سرشناس و با نفوذ دست اندرکار آنند، هنوز کاری انجام نداده و در حال ورشکستگی و پس دادن زمین‌هاست و آقای آذری، ثروتمند خوزستانی که چندصدهزار هکتار زمین شمال اهواز را با تلمبه آبیاری کرده و ظاهراً مشغول پنبه‌کاری است، موفقیتی در این راه نداشته و قسمت اعظم زمین‌های او تبدیل به شوره‌زار و  باتلاق شده است. پس از این بیان و اظهار معذرت از اینکه به علت عزیمت به تهران مجبور به ترک جلسه هستم، از ایشان خداحافظی کرده و بقیه بحث را به آینده موکول کردم.

پس از مراجعت به سازمان و بحث با همکاران، به این نتیجه رسیدیم که مذاکرات آن جلسه زنگ خطری برای سازمان و نمونه‌ای از نظرات گردانندگان دستگاه‌های دولتی در استان است. بنابراین بهتر دیدیم که ترتیبی داده شود که مدیران دستگاه‌های دولتی و بخش خصوصی و کارمندان آنها طبق برنامه‌ای از کارهای  سازمان در  سدّ دز و هفت‌تپه و طرح آبیاری بازدید کنند و به چشم خود اقدامات انجام‌شده را ببینند. این برنامه به تدریج و با تدبیر همکاران به وجه شایسته‌ای به مرحله اجرا درآمد و هربار که عده‌ای از مأمورین دولتی و یا بخش خصوصی از طرح‌های سازمان بازدید می‌کردند، احساس غروری به آنها دست می‌داد و خودشان بلندگوی فعالیت‌های عمرانی سازمان می‌شدند. آن آقای استاندار هم پس از چندی برکنار و برای همیشه از کار دولت کنار گذاشته شد.

۲- چند روز قبل از کریسمس سال ۱۹۶۲ از خوزستان خبر دادند که مقامات گمرک و پلیس به دستور پیشکار دارایی خوزستان از خروج عده‌ای از کارکنان خارجی طرح‌های سازمان که می‌خواسته‌اند برای گذراندن تعطیلات به خارج بروند،  به علت نداشتن مفاصاحساب مالیاتی جلوگیری کرده‌اند.

جلوگیری از مسافرت این افراد که اغلب در تابستان گذشته در گرمای طاقت‌فرسای خوزستان در  زیر آفتاب کار کرده و اینک برای دیدن خانواده خود و یا به همراه آنان برای گذراندن تعطیلات سالانه عازم خارج بودند، جوّ ناراحت‌کننده‌ای در بین کارکنان خارجی طرح‌ها ایجاد کرده بود. هرکدام از آنها، آن را به چیزی تعبیر می‌کردند و وحشتی در بین همه ایجاد شده بود که بیم آن می‌رفت به استعفای آنان بینجامد زیرا در قراردادهای استخدامی آنها بطور صریح ذکر شده بود که پرداخت مالیات حقوق به عهده کارفرماست و تا آن زمان نیز چنین موضوعی از طرف هیچ مقامی عنوان نگردیده بود. بخصوص  اینکه این تصمیم فقط در مورد کارکنان سازمان آب و برق خوزستان  گرفته شده بود و شامل کارکنان خارجی شرکت ملی نفت وسایر مؤسساتی  که در خوزستان کارمند خارجی داشتند نمی‌شد. بنابراین، برقرار کردن چنین محدودیتی در شب سال نو مسیحی برای خارجی‌ها، تعبیرهای متعددی پیدا کرد و باعث یأس و بدبینی کارکنان نسبت به آینده طرح‌های عمران خوزستان شد.

برای من مشکل بود قبول کنم که پیشکار دارایی خوزستان خودسرانه و بدون مقدمه و پشتیبانی مقاماتی به چنین کاری دست زده باشد. بنابراین فوراً با استاندار خوزستان تماس گرفتم و جریان را به اطلاع او رساندم و تقاضا کردم در این‌باره دخالت و رفع اشکال کند و اضافه کردم چنانچه سؤالی باشد، سازمان رسیدگی و هرگونه اشکالی را برطرف خواهد کرد.
[ادامه دارد]

[بخش۱]   [بخش۲]   [بخش۳]   [بخش۴]   [بخش۵]   [بخش۶]   [بخش۷]   [بخش۸]   [بخش۹]   [بخش۱۰]   [بخش۱۱]   [بخش۱۲]   [بخش۱۳]   [بخش۱۴]   [بخش۱۵]   [بخش۱۶]   [بخش۱۷]   [بخش۱۸]   [بخش۱۹]   [بخش۲۰]   [بخش۲۱]   [بخش۲۲]   [بخش۲۳]   [بخش۲۴]   [بخش۲۵]   [بخش۲۶]   [بخش۲۷]   [بخش۲۸]   [بخش۲۹]   [بخش۳۰]   [بخش۳۱]   [بخش۳۲]   [بخش۳۳]   [بخش۳۴]   [بخش۳۵]   [بخش۳۶]   [بخش۳۷]   [بخش۳۸]   [بخش۳۹]   [بخش۴۰]   [بخش۴۱]

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=216806